سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
وصیت شهدا
وصیت شهدا
لینک دوستان
ویرایش
پیوندهای روزانه
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز :18
  • بازدید دیروز :44
  • کل بازدید :320226
  • تعداد کل یاد داشت ها : 546
  • آخرین بازدید : 103/2/6    ساعت : 7:52 ص
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
تدبر در قرآن
آیه قرآن
کاربردی

به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا، بیش از 25 ماه از برگزاری اولین دادگاه مهدی هاشمی در تهران می گذرد اما همچنان سرنوشت زندان رفتن مهدی هاشی نامعلوم است.

 

با گذشت بیش از 40 روز از انتشار حکم نهایی مهدی هاشمی اما همچنان این حکم اجرا نشده است؛ هرچند وکیل مهدی هاشمی دلایل خود را برای عدم اجرای این حکم اعلام کرده است اما زمان کشی مسیری است که مهدی هاشمی برای به تعویق انداختن اجرای حکم خود انجام می‌دهد.

 

طبق مشاهدات خبرنگار ما، مهدی هاشمی به همراه خانواده خود از چند روز گذشته به شهر چالوس سفر کرده و در آن اقامت داشته است.

 

در حالی که ادعا می شد با اتمام ماه مبارک رمضان مهدی هاشمی برای اجرای حکم خود به زندان می‌رود، در حال حاضر ماه رمضان هم به اتمام رسیده و 1031 روز از شروع محاکمه مهدی هاشمه گذشته است اما همچنان انتظارها برای اجرای حکم وی وجود داشته و امید است دستگاه قضایی هرچه سریعتر این حکم را اجرا کند.

 

هیچ دلیل قانونی برای سرپیچی از این حکم وجود نداشته و این متهم باید مانند سایر متهمان اقتصادی در کشور به سزای اعمال خود رسیده و نتیجه سالهایی که مال مردم را به جیب خود فرو می برد، ببیند





      

سرانجام، مذاکرات نفس‌گیر و دشوار دولت یازدهم با 1+5 و نماینده اتحادیه اروپا، با جمع‌بندی بر سر متن سند برجام (برنامه جامع اقدام مشترک)، به یک انجام اولیه رسید. این جمع‌بندی که خود گام اول برجام است، آن‌گونه که بیانیه مشترک ظریف و موگرینی بیان می‌دارد، از سوی طرفین یک گام بزرگ در مسیر تعهد مشترک به صلح و تلاش برای امن‌تر کردن دنیا، و روزی تاریخی (به جهت مشارکت طرفین در ساخت شرایط لازم برای اعتماد و فصلی جدید در روابط متقابل) شناخته می‌شود.

 

جدول زمان‌بندی برجام

 

با این همه اما جمع‌بندی برجام، مطابق نظام مراحلی که در این سند تعیین شده، گام نخست از پنج گام برنامه اجرایی بوده و شاید اهمیت آن بیش از همه چیز متوجه قطعنامه شورای امنیت باشد، که برجام بر لزوم تصویب بی‌درنگ آن در شورای امنیت سازمان ملل تاکید می‌کند:

 

«روز نهایی شدن، تاریخی است که در آن مذاکرات این برجام میان گروه 5+1 و ایران جمع‏ بندی شده، و بی درنگ به دنبال آن، قطعنامه‌ای که این برجام را تایید می نماید به شورای امنیت سازمان ملل برای تصویب بدون تاخیر تسلیم خواهد شد» (بند 34 از فصل هسته‌ای برجام).

 

گام‌های بعدی برنامه اجرایی اما وزن بیشتری دارد؛ این‌را می‌توان بر این اساس که هدف از مذاکرات برای طرفین چیزهایی بسیار بیشتر از یک جمع‌بندی اولیه بوده است(!) گفت، آن‌جا که تحقق اهداف مذکور در قالب چهار گام آتی برنامه‌ریزی شده و در مواردی از محدوده زمانی ده‌ساله (یعنی روز خاتمه قطعنامه شورای امنیت، که دهمین سال پس از روز توافق است)، فراتر هم می‌رود.

 

برای مثال، در روز توافق، پس از طی شدن مراحل لازم در تایید سند توافق از سوی مراکز سیاسی کشورها (خصوصا ایران و امریکا)، همه طرف‌ها «آغاز به فراهم آوردن ترتیبات و تمهیدات لازم برای اجرای تعهدات خود وفق برجام خواهند نمود» (همان بند 34)؛ این روز نودمین روز پس از روز جمع‌بندی، یا زمانی زودتر از این خواهد بود که با توافق طرفین معین می‌شود.

 

از این روز، تا روز اجرایی شدن توافق، یعنی شروع رسمی عملیات اجرای تعهدات، باز هم فاصله وجود دارد، و با تایید آژانس مبنی بر پاسخ مثبت به راستی‌آزمایی از اقدامات ایران در اجرای تدابیر مرتبط با هسته‌ای به نحو مندرج در بندهای مربوطه برجام، امریکا و اتحادیه اروپا نیز اقدامات مشخص شده در بندهای مربوطه در پیوست پنج، مبنی بر توقف، تعلیق و حذف برخی تحریم‌ها و محدودیت‌ها را انجام خواهند داد (همان).

 

از این روز تا روز محوری دیگری با عنوان روز انتقالی، که می‌تواند اهمیت بسیار زیادی برای طرفین داشته باشد، فاصله‌ زیادی پیش‌بینی شده، و ممکن است تا هشت سال از تاریخ توافق به طول بینجامد؛ روزی که پس از راستی‌آزمایی آژانس از مسیر تعهدات ایران، دستورات لازم برای لغو تحریم‌ها و کاهش جدی‌تر محدودیت‌ها از سوی طرف مقابل، و اقدام به تصویب پروتکل الحاقی از سوی ایران و برخی اقدامات دیگر از سوی طرفین، برجام را به اوج خود خواهد رساند...

 

نهایت آن‌که در روز خاتمه دوره اثربخشی قطعنامه شورای امنیت، این قطعنامه به نحو خودکار از اعتبار ساقط، و رسیدگی به موضوع هسته‌ای ایران از دستور شورای امنیت خارج می‌گردد. البته این درشرایطی است که طرف غربی تصمیم به ادامه دادن این چالش نداشته باشد چون درغیر این صورت، متن توافق و قطعنامه آنقدر مبهم هست که امکان سوءاستفاده غرب کاملا وجود داشته باشد. در برجام آمده است:

 

«روز خاتمه قطع‌نامه شورای امنیت سازمان ملل متحد، وفق شرایط مندرج در متن قطعنامه شورای امنیت که برجام را تایید می‌کند، یعنی 10 سال پس از «روز تصویب» خواهد بود، مشروط به این‌که مفاد قطعنامه‌های قبلی مجددا اعمال نشده باشند.

 

در «روز خاتمه» قطع‌نامه شورای امنیت، مفاد و تدابیر تحمیل شده در آن قطع‌نامه خاتمه خواهد یافت و شورای امنیت دیگر به موضوع برنامه هسته‌ای ایران رسیدگی نخواهد کرد» (بندهای 23 و 24 از پیوست پنجم برجام).

 

تعهدات ایران برای بعد از دهه اول

 

علاوه بر این، مطابق سند برجام، ایران بعد از این دوره نیز تعهداتی دارد و ملزم است محدودیت‌ها و مسئولیت‌هایی را تا پایان دوره پانزده ساله، بیست ساله، بیست و پنج ساله، و در مواردی به صورت همیشگی، قبول کرده و به آن ملتزم باشد. به عنوان نمونه، به این بخش از سند جمع‌بندی شده توجه فرمایید:

 

«ایران به آژانس اجازه خواهد داد که بر اجرای اقدامات داوطلبانه فوق الذکر برای دوره های زمانی مربوطه و نیز اجرای تدابیر شفافیت ساز به شرح مندرج در این برجام و پیوست های آن نظارت نماید. این اقدامات شامل: حضور بلندمدت آژانس در ایران؛ نظارت آژانس بر کنسانتره سنگ معدن اورانیوم تولیدی توسط ایران در همه کارخانه های تغلیظ سنگ معدن اورانیوم به مدت 25 سال؛ نظارت و مراقبت در مورد روتورزها و بیلوزهای سانتریفیوژ به مدت 20 سال؛ استفاده از فنآوری های مدرن تائید شده و گواهی شده توسط آژانس از جمله دستگاه سنجش میزان غنی‏ سازی به صورت مستقیم، و مهر و موم های الکترونیک؛ و یک سازوکار قابل اتکا برای اطمینان از رفع سریع نگرانی های آژانس در زمینه دسترسی به مدت 15 سال، به شرح مندرج در پیوست 1» (بند 15 از فصل هسته‌ای برجام).

 

آژانس محور راستی‌آزمایی ایران

 

در همه این مراحل، اصل بر راستی‌آزمایی الزام ایران به تعهدات توافق شده در سند برجام، با داوری آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای و توقف تعهدات طرف مقابل به تایید آژانس است. در مقدمه برجام آمده است:

 

«از آژانس بین‏ المللی انرژی اتمی خواسته خواهد شد تا نسبت به اقدامات داوطلبانه مرتبط با هسته‌ای به نحو مورد توافق در این برجام، نظارت و راستی‌آزمایی نماید. از آژانس درخواست خواهد شد که به طور منظم به شورای حکام، و آنگونه که در این برجام مقرر شده است به شورای امنیت اطلاع‌رسانی نماید».

 

 

راه هموار بازگشت تحریم‌ها

 

از سوی دیگر، مطابق روند پیش‌بینی شده در سند برجام، لغو توافق و بازگشت تحریم‌ها و محدودیت‌های سابق، در یک روند چند لایه، با حداکثر زمان شصت روزه، امکان‌پذیر شده است؛ برای این منظور، لزومی به استناد و اثبات تخلف ایران از مفاد سند توافق نیست، و با اعتقاد تنها یکی از طرف‌های برجام، و نه لزوم اجماع ایشان، به سرانجام می‌رسد. گزارش آژانس مبنی بر منفی بودن نتیجه راستی‌آزمایی از التزام ایران به تعهداتش، می‌تواند این مسیر را هموارتر سازد؛ هرچند بر اساس فرایند بازگشت‌پذیری تعیین شده در برجام، نیاز چندانی به این همراهی نیست:

 

«چنانچه هر عضو معتقد باشد که موضوع پایبندی [یعنی عبور طرف مقابل از تعهدات] فیصله نیافته است، می‌تواند موضوع را به وزیران امور خارجه ارجاع دهد. وزیران 15 روز خواهند داشت تا موضوع را فیصله دهند، مگر اینکه این زمان با اجماع تمدید شود. پس از بررسی کمیسیون مشترک - همزمان با (یا به جای) بررسی در سطح وزیران - خواه عضو شاکی یا عضوی که اجرای تکالیف اش موضوع بوده است می تواند درخواست نماید که موضوع توسط یک هیات مشورتی که متشکل از سه عضو خواهد بود (یکی از سوی هر یک از طرف های درگیر در اختلاف و طرف سوم مستقل) بررسی شود. هیات مشورتی می بایست نظریه غیر الزام‌آوری را در خصوص موضوع پایبندی ظرف 15 روز ارائه نماید. چنانچه، متعاقب این فرایند 30 روزه موضوع فیصله نیابد، کمیسیون مشترک در کمتر از 5 روز نظریه هیات مشورتی را با هدف فیصله موضوع بررسی خواهد کرد. چنانچه موضوع کماکان به نحو مورد رضایت طرف شاکی فیصله نیافته باشد، و چنانچه طرف شاکی معتقد باشد که موضوع، مصداق «عدم پایبندی اساسی» می‌باشد، آنگاه آن طرف می‌تواند موضوع فیصله نیافته را به عنوان مبنای توقف کلی و یا جزئی اجرای تعهدات‌اش وفق برجام قلمداد کرده و یا به شورای امنیت سازمان ملل متحد ابلاغ نماید که معتقد است موضوع مصداق «عدم پایبندی اساسی» بشمار می‌آید» (بند 36 از فصل هسته‌ای برجام).

 

آیا با جمع‌بندی سند اهداف ما تامین شده است؟

 

براساس بررسی مجملی که تا این‌جا انجام گرفت، با وجود اهمیت رسیدن طرفین به یک جمع‌بندی مشخص و اعلان مفاد این جمع‌بندی در قالب یک سند مکتوب، و با چشم‌پوشی از بحث‌های دامنه‌داری که در نقد این سند (بر اساس خطوط قرمز نظام، قانون مربوطه مجلس و اهداف اعلان شده دولت در روند مذاکرات) مطرح است، یک پرسش اساسی به ذهن می‌رسد؛ آیا بر فرض تطابق حداکثری متن سند برجام با موازین تعیین شده از سوی نظام و قوانین موضوعه، آن‌چنان‌که دولت ادعا می‌کند، تحقق گام اول از تقویم اجرایی سند برجام، برای اعلان پیروزی بزرگ و فرارسیدن عید سیاسی یا به تعبیر رییس‌جمهور، مهمترین روز در تاریخ دوازده سال اخیر، و بروز یک ذوق‌زدگی سیاسی بی‌مهار خیلی زود نیست؟!

 

آیا با وجود توقف تعهدات طرف مقابل بر راستی‌آزمایی ایران، آن‌هم از سوی آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای که همواره موضع جانبدارانه آن علیه ایران بوده، و نیز با پیش‌بینی امکان بازگشت‌پذیری یک‌طرفه، با سادگی تمام و زمان اندک، و نیز با لزوم بررسی و تصویب این سند در مسیر قانونی داخلی در ایران و امریکا، و در مجموع با توجه به این‌که مسیر تحقق اهداف این توافق و نتیجه گرفتن آن بیش از یک دهه زمان می‌برد، اعلان پیروزی ایران و تحقق اهداف تعیین شده در چارچوب سیاست‌های نظام و قوانین موضوعه، آیا با واقعیت میدان سازگار است؟ آیا صرف جمع‌بندی متن، و اعلان اراده طرفین برای همکاری به اجرای تعهدات، با تحقق مفاد متن و التزام همگان به این تعهدات و پرهیز از تخلف، بدعهدی و احتمالا مکر و حیله مساوی است؟!

 

آن‌چه مسئولین تیم مذاکره‌کننده و رییس‌جمهور در مقام اعلان نتایج مذاکرات بیان داشتند، و بخشی از مردم و مسئولین را با خود همراه ساختند، لااقل با تقویم زمان‌بندی برنامه اجرایی این سند نیز هم‌خوانی ندارد و بیشتر به یک مواجهه احساسی و تبلیغاتی شبیه است تا یک گزارش مسئولانه. در بخشی از نطق تلوزیونی رییس‌جمهور، لحظاتی پس از قرائت بیانیه مشترک ظریف و موگرینی، این‌گونه شنیدیم:

 

«ما در این مذاکرات چهار هدف را دنبال می‌کردیم. هدف اول آن بود که توانمندی هسته‌ای و فناوری هسته‌ای و حتی فعالیت‌ هسته‌ای را بتوانیم در داخل کشور ادامه دهیم. هدف دوم این بود که تحریم‌های غلط و ظالمانه و ضدانسانی را لغو کنیم. هدف سوم این بود که کلیه قطعنامه‌هایی که از دید ما قطعنامه‌های غیرقانونی بود در شورای امنیت سازمان ملل را لغو کنیم، و هدف چهارم این بود که پرونده هسته‌ای ایران را از فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد و اساسا از شورای امنیت خارج کنیم. در توافق امروز و در این برنامه جامع اقدام مشترک هر چهار هدف حاصل شده است».

 

چه کسی مردم را ناامید خواهد کرد؟

 

این مدعای رییس جمهور را تنها با یک برداشت می‌توان پذیرفت؛ این‌که مراد ایشان از تحقق این چهار هدف، درج آن در متن سند برجام و اعلان طرف مقابل مبنی بر پای‌بندی بر این تعهدات بگیریم! چراکه بیش از این، یعنی تحقق واقعی این اهداف، در یک روند بلند مدت و مشروط پیش‌بینی شده و منوط به لوازم متعددی است که برخی از آن، مانند صداقت و پای‌بندی بیشتر اعضای این توافق، که هیچ سابقه روشنی ندارد، تقریبا غیر قابل اتکا به نظر می‌رسد!! مضاف بر این‌که، هیچ تضمین قطعی، برای پذیرش حتمی این سند جمع‌بندی شده از سوی ایران (و حتی امریکا) وجود ندارد. در این مورد، سید عباس عراقچی، مذاکره‌کننده ارشد هسته‌ای، در برنامه گفتگوی ویژه خبری دوشنبه شب، به متوقف بودن تاثیرگذاری قطعنامه شورای امنیت، بر تصویب سند برجام در ایران و امریکا تاکید کرد؛ آن‌چه رهبری انقلاب با تاکید ویژه‌ای بر ماموریت مسئولین مربوطه به بررسی دقیق متن، و لحاظ منافع ملی امر فرموده و سرنوشت توافق را بر تصمیم‌گیری قانونی در این زمینه منوط دانستند.

 

با این حساب، واکنش مثبتی بیش از تشکر از زحمات مذاکره‌کنندگان، مادامی‌که این سند در مجرای قانونی بررسی و پیرامون آن اعلان نظر نشده، با عنوانی مانند تبریک، جشن، و مانند آن، خلاف عقلانیت و تدبیر است! خصوصا آن‌جا که کسانی بدون کمترین اطلاعی از متن سند (زمانی که تنها چند ساعت از انتشار متن انگلیسی سند برجام گذشته بود)، اقدام به رد و بدل تبریک و تعارف کرده یا فراخوان جشن صادر می‌کردند!! تا جایی که برخی مجریان تلوزیون، حکم قهرمانی محمد جواد ظریف را نیز صادر فرمودند!!!

 

حالا و با گذشت چند روز از انتشار متن سند برجام، متن قطعنامه و اظهارات مسئولین طرف‌های این مذاکرات، نمودهای بیشتری از زوایای سوال‌برانگیز این سند و قطع‌نامه حاصل از آن روشن می‌شود که نشان از تخلفات اساسی از خطوط قرمز و ابهامات حقوقی و اجرایی در این متن دارد؛ در صورت اثبات صحت این اشکالات، با محفوظ ماندن اجر زحمات متولیان امر، گوینده این خطاب که:

 

«اجازه نمی‌دهم که امید مردم برای آینده درخشان این کشور، امید مردم برای رونق اقتصادی و امید مردم برای صلح و امنیت در کشور ما و منطقه کسی بخواهد با دروغی و اتهامی و سخن ناروایی به امید مردم به اعتماد مردم صدمه بزند»

 

با رویکر اشتباه در نحوه اعلان نتیجه مذاکرات و عدم خودداری و متانت لازم، خود مصداق عتابی خواهد بود که دیگران را مخاطب آن قرار داده است!!!

 





      

یا رسانه ی ملی نمی داند توافقی که هنوز مجرای قانونی آن نه در مجلس شورای اسلامی و نه در شورای عالی امنیت ملی برای تصویب شدن به تصویب نرسیده است و هنوز متن انگلیسی آن ترجمه نشده و مفاد آن از جانب تحلیلگران مختلف به بوته ی نقد گذاشته نشده است نباید این توافق را در بوق و کرنا کرده و فضا را احساسی جلوه دهد؟ سرویس یاداشت و مقالات بایگاه خبری دانتشجویان قزوین "کیوسنا"؛
توافق هسته ای ایران با گروه 5+1 که بیشتر به توافق ایران با کشور ایالات متحده ی امریکا شبیه بود باعث شور و شعف در بین اهالی مختلف جامعه شد که از صدا و سیما تا رسانه های مکتوب و مجازی تا حتی مسئولان ارشد کشوری و لشگری، اساتید مختلف دانشگاه و دانشجویان مختلف این توافق را به مثابه ی یک پیروزی تاریخی برای ملت تصور کردند.
در روز توافق و حتی روزهای پساتوافق در این بین تنها عده ای از خبرگزاریها و مسئولان کشوری و لشگری نه تنها ذوق زده نشدند بلکه با خونسردی و آرامش کامل توافق امضاء شده با طرفهای غربی و شرقی را از طریق مجراهای قانونی پیگیری کرده و خوشحالی یا ناراحتی را به بررسی موشکافانه ی بعد از آن موکول کردند که قطعا کاری منطقی و عقلانی است.
اما در بین تمامی رسانه های ذوق زده بی شک صدا و سیما بیشترین نقش را در این بین ایفا کرده و مردم از چند ساعت قبل از توافق از طریق دعوت کردن خبرنگاران مختلف صدا و سیما به استودیوی شبکه ی خبر و شبکه ی یک سیما تحلیلهای یکطرفه و بعضا سلیقه ای را از آنان شاهد بوده تا جایی که پس از توافق، رسانه ی ملی با پخش سرودهای مختلف و نشان دادن خانواده های شهدا در کنار فرزندان شهیدشان و پخش جشن عده ی معدودی از مردم کشور در جای جای ایران که تعداد زیادی هم نمی شدند فضا را بشدت یکجانبه معنا کردند گویی همه چیز پایان یافته است!!
بدون شک زحمات دیپلمتهای هسته ای در این موضوع قابل طرح و بحث نبوده و مطمئنا صدا و سیما به تناسب حرفه ی کاری خود می بایست اخبار را پوشش داده و آنرا به دید عموم بگذارد اما سوال اینجاست، آیا رسانه ی ملی نمی داند توافقی که هنوز مجرای قانونی آن نه در مجلس شورای اسلامی و نه در شورای عالی امنیت ملی برای تصویب شدن به تصویب نرسیده است و هنوز متن انگلیسی آن ترجمه نشده و مفاد آن از جانب تحلیلگران مختلف به بوته ی نقد گذاشته نشده است نباید این توافق را در بوق و کرنا کرده و فضا را احساسی جلوه دهد؟!!
در این موضوع قطعا رئیس صدا و سیما آقای سرافراز بیشترین نقش را داشته است چرا که سیاستها و جهت گیریهای کلی در صدا و سیما توسط شخص ایشان مشخص می شود و همگان می دانند انتصاب ایشان از طرف رهبر معظم انقلاب به معنای تایید تمامی رفتارهای ایشان نیست و نه تنها ایشان بلکه هیچ مسئول منتصب به رهبری از نقد مصون نخواهد بود.
آقای سرافراز به عنوان رییس صدا و سیما، حسب ظاهر از چند روز قبل از توافق مانند همه ی مردم و اکثر مسئولین با اینکه نمی دانستند که آیا توافقی قابل امضا است یا خیر باید با تهیه کنندگان و مدیران ارشد شبکه های مختلف صدا و سیما جلساتی را ترتیب داده و با آنان نحوه ی برخورد با موضوعات ملی از جمله مسئله ی هسته ای را توضیح می دادند و حتی با زبان انتقادی از کسانی که قصد ایجاد فضای شور و شوق غیر منطقی را دارند هشدارهای احتمالی لازم را می دادند اما متاسفانه چنین اتفاقی در عمل نیفتاد.
هرچند بماند که تجربه ی بیانیه ی اقدام مشترک ژنو3 و بیانیه ی لوزان سوییس می بایست چنین نقشه ی راهی را به آقای ضرغامی و سرافراز می داد که درعمل بوقوع نپیوست.
این حرکت تنها یک تحلیل را می تواند به ذهن متبادر سازد و آن اینستکه که مدیران ارشد صدا و سیما به همراه خبرنگاران،به اسم حمایت از دولت و دیپلماتهای هسته ای هر تحلیل شخصی و سلیقه ای را بدون هیچگونه نقد و بررسی و بدون اینکه حتی صلاحیت نظردهی را داشته باشند به تریبون رسانه ی ملی آورده و علاقمندیهای سیاسی و بعضا غیرمنصفانه را چاشنی کار کنند که سهوی بودن موضوع،مشکلی را قطعا در ایجاد فضای احساسی در جامعه نمی کند.
صدا و سیما هنوز نمی داند که وقتی در سطح ملی میلیونها بیننده نظاره گر برنامه های آن هستند وقتی موضوعی را بدون بررسی کارشناسان پوشش غیرمنطقی می دهد و پرونده ی اتمی ایران را برای همیشه تمام شده تحلیل می کند چند آسیب جدی را به مخاطب وارد می کند که طی ماهها و حتی سالها، خبرگزاریها، روزنامه ها، تحلیلگران و اساتید دانشگاه ناچارند مدتها مردم را از شوک و توهم ایجاد شده بابت کارشکنی احتمالی غربیها و نتایج پس از توافق امضاء شده نجات دهند تا ثابت کنند که همه چیز تمام شده نبوده است که بعضا درگیریهای فیزیکی و کلامی بین مردم هم غیرقابل اجتناب است.
معلوم نیست چرا اکثر کسانی که مدیر می شوند به سخن منتقدین به چشم چوب لای چرخ کن نگاه می کنند در صورتی که تا زمانی که در رده های پایین تر مدیریتی هستند منتقدین را به ظاهر تکریم می کنند.حال سوال اینجاست آقای سرافراز، تا کی قرار است مردم را در فضای احساسی توافق هسته ای و موضوعات مرتبط با آن قرار دهید؟
در روزی سخنان امریکاییها در باب کارشکنی برای نقض توافق را نشان می دهید،در روزی دیگر مصاحبه با خانواده های هسته ای برای به ظاهر راضی بودن آنان از توافق انجام شده، در روزی سخنان رهبر انقلاب در مورد بی اعتمادی به سران غربی و توصیه های ایشان در باب مذاکرات و هرروز یک تیزر چند دقیقه ای از سخنان اوباما برای بستن پیچ و مهره ی صنعت هسته ای و مقاومت مردم ایران که منجر به توافقی عظیم و مثبت شد.
همه می دانند که نقش رسانه ی ملی در اخبار پوشش خبرهاست اما این بدان معنا نیست که در کنار پوشش اخبار برنامه های دیگر از جمله تیزرهای اینچنینی را بازتاب دهید از طرفی در مورد اخبار بله می بایست نظرات مختلف چه درست و چه نادرست پخش شود اما متاسفانه چرا در پس از اخبار هرکسی برای خود در رادیو و تلویزیون بخشی هرچند کوتاه از فضای برنامه هایی که هیچ ربطی به مذاکرات ندارند را به تبریک گویی به ملت اختصاص می دهند با این حساب این رفتارها چه معنایی دارد؟
وظیفه ی صدا و سیما سیاستگذاری در تمامی برنامه ها حتی اخبار است این به معنای مدیریت افکار عمومی برای مقاصد خود نیست بلکه به معنای حفظ آرامش روانی جامعه و حفظ سیاستهای کلان جامعه است. با بروز ایجاد فضای احساسی در توافق هسته ای وین ممکن است پس از کارشکنی غربیها در مذاکرات این مشکلات در بین مردم پیش آید:
1ایجاد نا امیدی: بخشی از مردم دچار گیجی و نا امیدی شده و احساس می کنند این یک بازی رسانه ای برای خوشحال کردن آنان در توافق هسته ای و تقابل با غرب برای فضای پس از مذاکرات بوده است.
2?ایجاد چند دستگی سیاسی:عده ای صدا و سیما را مقصر اصلی در این طور اطلاع رسانی می دانند به این نحو که اخبار دریافتی از فضای مذاکرات را نتوانسته به خوبی پوشش دهد تا فضای ذهنی دیپلماتهای امریکایی را به وضوح برای مردم تشریح کنند که زمینه ی اعتماد به ماهواره و شبکه های ضد انقلاب و پیگیری اخبار در بین این قشر بیشتر می شود.
3?عدم نفوذ صدا و سیما در بین قشر صاحب تحلیل:عده ای دیگر اگرچه صدا و سیما را به عنوان رسانه ی ملی پذیرفته و صداقت آنرا می پذیرند اما با این کار از این به بعد در موضوعات کلان ملی از جمله هسته ای به تحلیلهای صدا و سیما اکتفا نکرده و آنرا قبول ندارند.
فارغ از اینکه این نوع برداشتهای مختلف مردم از صدا و سیما صحیح می باشد یا خیر اما واقعیت موجود اینطور تصویر می شود و فقط عده ای بسیار خاص در هر شرایط صدا و سیما را مرجع خود می بینند لذا آقای سرافراز و مدیران صدا وسیما باید توضیح دهند که چرا اینطور رفتار می کنند!! نمی توانند بگویند که این اتفاقات از عهده ی ما خارج بوده و برنامه ریزان شخصا چنین کارهایی را می کنند. البته باید با تمام این خطاها این را هم اضافه کرد که در پی این توافق اکثر اهالی رسانه ی ملی و خبرگزاریهای مختلف در گیجی محض بسر برده و حتی بعضی از رسانه های به ظاهر منتقد هم موافق کلی چنین توافقی بودند!! در کنار همه ی این موارد مناظراتی که در باب بیانیه ی لوزان در گذشته در صدا و سیما در جریان بود اولا بسیار کم و ثانیا در مواردی با تاخیر از زمان روز امضاء پخش شد.
با سخنان حکیمانه ی رهبر معظم انقلاب در دیدار با تشکلهای مختلف دانشجویی درباره ی موضوعات مختلف بخصوص استکبارستیزی و سخنرانی در روز عید سعید فطر و دیدار با مسئولین و سفرای کشورهای مختلف اسلامی در باب مذاکرات هسته ای و اینکه ایشان فرمودند: نه تنها به امریکاییها اعتماد نداریم بلکه بعضی از طرفهای غربی در مذاکرات امکان کارشکنی را دارند. و در پاسخ به نامه ی آقای روحانی ضمن تقدیر و تشکر از زحمات ایشان و دیپلماتها، لزوم مراقبت از نقض عهد طرف مقابل و پیش گرفتن مسیر قانونی در فرآیند مذاکرات، در مجموع می توان گفت با این سخنان و با این دستنوشته آرامشی روانی به فضای سیاسی کشور بازگشته و نقشه ی راه از قبل برای همگان در آینده ی بررسی توافقنامه متصور شده است.
بسم الله رحمن الرحیم جناب آقای رییس جمهور،با سلام و تحیت و تشکر از زحمات فراوان جنابعالی،اولا لازم می دانم از تلاش پیگیر و پر طاقت هیئت مذاکره کننده ی هسته ای صمیمانه تشکر و قدردانی کنم و پاداش الهی را برای آنان مسئلت نمایم،سپس به سرانجام رسیدن مذاکرات گام مهمی است، با این حال لازم است متنی که فراهم آمده با دقت ملاحظه و در مسیر قانونی پیش بینی شده قرار گیرد و آنگاه در صورت تصویب مراقبت از نقض عهدهای محتمل طرف مقابل صورت گرفته و راه آن بسته شود. به خوبی می دانید که برخی از شش دولت طرف مقابل به هیچ رو قابل اعتماد نیستند. از ملت عزیز انتظار دارم که همچنان وحدت و متانت خود را حفظ کنند تا بتوان در فضای آرام و خردمندانه به منافع ملی دست یافت. والسلام علیکم و رحمه الله….سید علی خامنه ای (24/4/139





      

دکتر مسعود اخوان فرد از اساتید دانشگاه و کارشناس مسائل حقوقی در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی دانشجویان استان قزوین"کیوسنا"، در تحلیل ابعاد مختلف تصویب قطعنامه شورای امنیت اظهار کرد: قطعنامه 2231 شورای امنیت پس از تنظیم متن توافق مذاکرات هسته ای 1+5 در روزهای اخیر در شورای امنیت به تصویب رسید که دارای چندین نکته حقوقی است.
وی در تشریح مکاتب حقوق بین الملل گفت: فضای حقوق بین الملل دارای دو مکتب از جمله مکتب حقوق طبیعی یا فطری و دیگری مکتب حقوق وضعی یا اصالت اراده است.
پژوهشگر حقوقی افزود: امروزه اصالت اراده از جمله موارد پراهمیت در حوزه حقوق بین الملل است و این اصل و اراده در کشورهای عضو سازمان های بین المللی این اختیار را به آنها می دهد که پذیرای هر توافق در فضای ارادی مورد تمایل خود باشند.
اخوان فرد، نظام حقوق داخلی را در عمل بر سایر قواعد دارای برتری دانست و بیان داشت: زمانی که نظام حقوق داخلی کشورها حقوق و قواعد بین المللی را به رسمیت بشناسند حقوق بین الملل دارای مفهوم و اهمیت می شود.
وی تصویب قطعنامه قبل از اعلام موضع کشورهای طرفین توافق را حرکت غیر متعارف و ایجاد نوعی فضای روانی و جنگ و عملیات روانی دانست و روند تصویب قطعنامه را بدینگونه شرح داد: در تصویب قطعنامه شورای امنیت ابتدا باید نظام های حقوق داخلی کشورهای طرفین توافق که ایران و کشورهای 1+5 (مثلا کنگره آمریکا) است موضع خود را از توافق اعلام کنند و سپس شورای امنیت به تصویب قطعنامه در خصوص توافقی که از نظر طرفین مثبت است بپردازد.
این استاد حقوق بین الملل عدم لزوم تبعیت حقوق داخلی از این قبیل قطعنامه ها که قبل از اعلام موضع کشور ایران و1+5 به تصویب رسیده است را اعلام و اینگونه اذعان کرد: طبق اصل 77 برنامه اساسی ایران هرگونه توافق، تعهد و تفاهم نامه به شرح رعایت ساز و کار مندرج در این اصل به رسمیت می شناسد به این شرح که این موارد باید در مجلس شورای اسلامی مطرح شود و با توجه به نقطه نظرات موافقین و مخالفین به اصلاح و تغییر آن پرداخت و تصمیم قطعی مجلس شورای اسلامی بعد از تایید شورای نگهبان به عنوان قانون شناخته و معتبر می شود.
ایران ملزم به تبعیت از مسیر پیش بینی شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی است
پژوهشگر حقوقی بین المللی در پاسخ به الزام آور بودن یا نبودین این مصوبه شورای امنیت گفت: اصل 77 برنامه اساسی ایران مبنا را بر برتری نظام حقوق داخلی جمهوری اسلامی ایران می شمارد و اصل 176 نیز که در ارتباط با شورای عالی امنیت است و منافاتی با حق مجلس ندارد.
وی افزود: در مواقعی که به تعبیر منشور ملل متحد صلح و امنیت بین المللی در خطر قرار گرفته است این موضوع باید در شورای امنیت بین المللی عنوان شود و اعضای شورای امنیت در آن باید به تبادل نظر و تصمیم گیری بپردازند.
اخوان فرد اضافه کرد: بر اساس نظام حقوق داخلی جمهوری اسلامی ایران، ما ملزم به تبعیت از مسیر پیش بینی شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی هستیم. بالتبع در موضوع بیانیه وین که اساسش بر توافق طرفین (ایران و 5+1) است قبل از طی مسیر قانونی در نظام حقوقی داخلی کشور و مجلس شورای اسلامی ملزم به تبعیت از هیچگونه تصمیمی در سطح روابط بین الملل نیستیم.
براساس تصویب سریع قطعنامه در شورای امنیت بین المللی در خصوص توافقنامه مذاکرات 1+5 برخی باورها به سمت دور زدن مجلس شورای اسلامی ایران برای پذیرفتن بندهای قید شده در توافق توسط امنیت عالی بین الملل سوق داده می شود.
تحلیلگر سیاسی-حقوقی دور زدن قانون را نوعی فضای روانی مصنوعی دانست و در این باره تصریح کرد: در این خصوص با دو مقوله قانون و تدابیر و تصویب مقام معظم رهبری مواجه هستیم که عمل و تحقق هر دو بند این معقوله از الزامات حقوقی بشمار می رود.
وی با توجه به فرموده مقام معظم رهبری که به طی شدن روند قانونی توافق نامه در صورت اجرایی شدن و یا نشدن توافق نامه اشاره داشت اینچنین افزود: با توجه به این فرمایشات رهبری بیانیه وین برای کشور ما هنوز مفهوم و معنی توافق را ندارد و در این خصوص باید مسئولان مربوطه تحقیقات و بررسی های لازم را انجام و تصمیمات مربوطه را اتخاذ نمایند.
اخوان فرد از قرار گرفتن فضای رسانه بین المللی در ایجاد فضای روانی و حرکت در این فضاسازی ها خبر داد و اضافه کرد: ما در مباحث حقوقی نباید هیچگونه فضاسازی از جمله فضاسازی های روانی را بپذیریم.
عمل به توافق سخت تر از تنظیم و امضاء آن است
این فعال سیاسی اهمیت و ابعاد موضوع هسته ای اینگونه تشریح کرد: موضوع هسته ای چند بعدی و دارای ابعاد گوناگون حقوقی، فنی، سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی و حتی فرهنگی است و با توجه به اینکه اگر بیانیه وین شکل توافق به خود بگیرد به دلیل حساسیت در اجرای توافق قطعا رسیدگی و عمل به توافق از تنظیم و امضاء آن سخت تر خواهد شد.
وی با اشاره به موازین حقوق بین الملل اینگونه فضاسازی های روانی را نوعی تخطی و تخلف شمارد و افزود: به طور مشخص و مستند بر ماده 52 کنوانسیون 1969وین که در خصوص معاهدات بین المللی است هرگونه فشار بین المللی و ایجاد فضاسازی هایی که بنوعی تهدید و فشار بر اراده کشور محسوب شود را موجب بی اعتباری این مصوبه و به عدم مصلحت کشورهای درگیر فضاسازی در این امر می داند.
اخوان فرد به تشریح اصول حقوقی کشور در این خصوص اینگونه می پردازد: در نظام حقوق داخلی کشور این اعمال فشار روانی توسط کشورهای مقابل را باعث ایجاد و تقویت دیدگاه ناکارآمدی ارگان ها و سازمان های بین المللی می داند.
پژوهشگر سیاسی افزود: ما شاهد بی اعتنایی های بی شماری از برخی کشورهای عضو شورای امنیت ملل به موازین سازمان بین الملل هستیم که از شورای امنیت به عنوان یک اهرم و ابزار سیاسی برای دست یابی به اهداف خود در سطوح مختلف بین المللی استفاده کرده اند.
این استاد حقوق بین الملل با ابراز تاسف در خصوص سوء استفاده از شورای امنیت و موازین بین المللی توسط برخی کشورهای عضو افزود: ای کاش به جای ایجاد فضای روانی و تحمیل فشار بر روی کشورها بر اساس متن منشور ملل متحد که بر مبنای صلح و امنیت واقعی بین المللی است مورد استفاده قرار بگیرد

 





      

خبرگزاری فارس: کری در مورد موشک‌های ایران چه گفت؟

جان کری وزیر امور خارجه آمریکا هفته گذشته با حضور در کمیته روابط خارجی سنا به توضیح در خصوص جمع‌بندی مذاکرات هسته‌ای با ایران پرداخت.

در طول این جلسه 4 ساعت و نیمه که وزرای انرژی و خزانه‌داری آمریکا نیز در آن حضور داشتند، ده‌ها سوال مطرح شده و تقریبا اغلب بخش‌های مهم برنامه جامع اقدام مشترک مورد بررسی و نقد قرار گرفت.

یکی از مباحث مهم مطرح‌شده در آن نشست، موضوع فعالیت‌های موشکی ایران و تفسیر ادبیات به کار رفته در این رابطه در قطعنامه جدید شورای امنیت سازمان ملل در مورد ایران بود.

موضوع برنامه موشکی ایران، از دو هفته قبل که مذاکرات در شهر وین اتریش جمع‌بندی شد، یکی از موضوعات مناقشه‌برانگیز بوده و تفسیرهای متفاوتی از آن صورت گرفته است. به همین دلیل مرور موضع کری در این رابطه می‌تواند تا حدی نگاه طرف آمریکایی به این بند مهم از قطعنامه را روشن کند.

در این نشست با وجود اظهارات باب منندز سناتور دموکرات که تغییر لحن و ادبیات بند ممنوعیت فعالیت موشکی ایران نسبت به قطعنامه‌های گذشته را نشانه رفع قید الزام می‌دانست، کری تأکید کرد که این بند از قطعنامه ذیل بند 41 از منشور ملل متحد تنظیم شده و به همین جهت همچنان برای ایران الزام‌آور است.

منندز در آن نشست، در مورد نحوه تنظیم بند ممنوعیت فعالیت موشکی، گفت: «من واقعا در مورد تحریم‌های تسلیحاتی نگرانی دارم. زمانی که قطعنامه را می‌خوانیم، ممنوعیت موشک بالستیک ایران در واقع برداشته شده است. قطعنامه جدید شورای امنیت کاملا در این باره روشن است، ایران از انجام کار بر روی موشک‌های بالستیک منع نشده است. در قطعنامه نقل قول مستقیم این است "از ایران خواسته می‌شود" که دست به چنین اقداماتی نزند، اما در قطعنامه پیشین یعنی 1929، شورا از ادبیاتی الزام‌آور استفاده کرده است. نقل قول مستقیم آن این است که شورا "تصمیم می‌گیرد که ایران نباید" فعالیت‌های مرتبط با موشک‌های بالستیک با توانمندی حمل کلاهک‌ هسته‌ای انجام دهد. چرا اجازه دادیم این ادبیات از ادبیات الزام آور به ادبیات سهل گیرانه‌ای چون "خواسته می‌شود" تغییر کند؟ از خیلی کشورها در سازمان ملل "خواسته‌ایم" اقداماتی را انجام دهند یا اقداماتی را متوقف کند اما این عبارت قدرت "نباید" را ندارد که عدم اجرای آن دارای تبعات است. لطفا ساده و روشن بگویید که آیا ایران برای 8 سال آینده از فعالیت موشک‌های بالستیک منع شده است یا نه؟»

 

و کری در اظهاراتی که نشان می‌دهد دولت آمریکا تحریم موشکی را برای ایران الزام‌آور می‌داند، گفت: «دقیقا همان ادبیاتی که در تحریم (کنونی) آمده در توافق هم در مورد اقدامات آمده است. این ذیل بند 25 سازمان ملل است و دقیقا همان چیزی است که در متن کنونی هم هست. علاوه بر این، با وجود آنکه ایران مایل نبود، ما پافشاری کردیم و ایران از هرگونه به اشتراک‌گذاری فناوری موشکی، خرید فناوری موشکی، ‌تبادل فناوری موشکی و کار بر روی موشک‌ها منع شده‌ است. آن‌ها ذیل بند 41 که تحت فصل 7 منشور و الزام‌آور است نمی‌توانند این کار را انجام دهند و همان ادبیات را هم دارد.»

در ادامه منندز با مقایسه متن قطعنامه پیشین یعنی 1929 و قطعنامه اخیر، که در اولی از عبارت «نباید» و در دومی از عبارت «خواسته می‌شود» استفاده شده، بار دیگر بر حرف خود اصرار کرده و گفت نمی‌داند که چرا این لحن تغییر کرده است. با این وجود کری تا پایان اصرار داشت که ممنوعیت در نظر گرفته شده برای برنامه موشکی ایران، الزام‌آور است.

فارغ از اینکه در این مجادله حق با منندز بود یا کری، مشخص است که موضع دولت آمریکا دستکم در رسانه‌ها و به صورت رسمی، الزام‌آور دانستن ممنوعیت فعالیت‌‌های موشکی ایران است.

این در حالی است که دو روز قبل، عباس عراقچی معاون وزیر امور خارجه ایران دو روز قبل اظهاراتی مخالف کری بیان کرده و تاکید کرد که این بند از قطعنامه، الزامی برای ایران ندارد.

آقای عراقچی در گفت‌و‌گو با برنامه «من طهران» شبکه خبری العالم، این باره گفت: «قطعنامه در آن بندی که مربوط به موضوع موشکی است از عبارتی استفاده می‌کند که مشخص است این یک الزام قطعی و یک الزام حقوقی برای ایران نیست. از ایران "خواسته شده" که به فعالیت‌های مرتبط موشک‌های بالستیکی که برای قابلیت حمل کلاهک اتمی طراحی شده‌اند، دست نزند و این به طور طبیعی وجود دارد.»

وی افزود: «موشک‌های جمهوری اسلامی ایران هیچ کدام برای حمل کلاهک هسته‌ای طراحی نشده‌اند؛ بنابراین به طور کامل خارج از صلاحیت قطعنامه جدید شورای امنیت هستند و از این جهت جای هیچ نگرانی نیست. قطعنامه به موشک‌هایی اشاره می‌کند که به طور خاص برای حمل کلاهک هسته‌ای طراحی شده‌اند و موشک‌های ما بدین منظور طراحی نشده‌اند.

معاون وزیرخارجه ایران ادامه داد: «متن قطعنامه قبلی (1929) که چند سال پیش صادر شد، فرق می‌کرد؛ در آنجا به موشک‌هایی که قابلیت حمل سلاح دارند، اشاره شده بود؛ که می‌توان گفت این عبارت شامل هر دو گروه از موشک‌ها می‌شد؛ اما قطعنامه جدید صراحت دارد و به صراحت می‌گوید موشک‌هایی که برای حمل سلاح هسته‌ای طراحی شده‌اند و این روشن است موشک‌های ما بدین منظور طراحی نشده‌اند. تمام سیستم موشکی و تمامی موشک‌های ما خارج از صلاحیت قطعنامه جدید شورای امنیت هستند و به هیچ وجه جای نگرانی نیست.»

هرچند آقای عراقچی در همین مصاحبه بار دیگر تاکید کرد که نقض قطعنامه، نقض توافق نیست، اما با توجه به ساز و کار نسبتا ساده بازگشت تحریم‌ها، به نظر می‌رسد اگر دولت آمریکا بخواهد بر موضعی که کری، حتی برای توجیه نمایندگان در سنا مطرح کرد، پافشاری کند، این اختلاف برداشت و تفسیرپذیری در متن قطعنامه، می‌تواند در آینده روند اجرای برجام را با مشکل مواجه کند





      
<      1   2   3   4   5   >>   >