کمتر از یکماه پیش، حسن روحانی رئیس دولت یازدهم که در همایش گرامیداشت مقام معلم در سالن شهید بهشتی نهاد ریاست جمهوری سخن می گفت، از به رسمیت شناختن حق اعتراض برای همه اقشار صحبت کرده و گفت: «این دولت همیشه حق اعتراض را برای همه اقشار و اصناف به رسمیت می شناسد». روحانی از این که عده ای به خیابان ها آمده و اعتراض خود را بیان کرده اند ابراز رضایت کرده و اظهار داشت: «ما باید تحمل کنیم و فضا را باز کنیم». اما ظاهرا گذشت کم تر از یک ماه از این سخنان کافی بوده تا رئیس دولت حکم به انقضای تاریخ مصرف سخنان روشنفکرمابانه ی خود داده و با کنار گذاشتن صورتک تساهل مداری، از جایگاه روشنفکرنمایی پایین آمده و بار دیگر دهان به تهدید منتقدان سیاست هایش بگشاید. 

   

روز گذشته رئیس دولت یازدهم، استانداران و فرماندارانش در سراسر کشور را دور هم جمع کرد تا دستورالعمل های لازم را برای فعالیت در سالی که خود او در سخنان نوروزی اش آن را سال انتخابات نامیده و از اهمیت بسیار زیادش سخن گفته بود؛ به آنان ارائه کند. همچنین آموزش های لازم برای نحوه ی اجرای منویات دولت در این سال را به آنها بیاموزد. روحانی که جمع را خودمانی تر از آن می دید که به سیاق دیگر همایش ها، با سخنان زیبا و پرطمطراق وقت خود و حاضرین را بگیرد، یک راست به سراغ اصل موضوع رفت و با حمله به منتقدان شیوه ی مذاکرات هسته ای، اظهار داشت: «چه کسی حق دارد با لحن بی‌ادبانه نسبت به سردار مقدم جبهه دیپلماتیک (جواد ظریف) حرف بزند. کی حق دارد؟» او که پیش تر منتقدانش را به جهنم حواله داده و گفته بود: «بروید به جهنم» و آنان را با توهین هایی از قبیل: « بی سواد»، «بی شناسنامه»، «عصر حجری»، «تازه به دوران رسیده» و دهها مورد مشابه دیگر رانده بود؛ از استانداران و فرماندارانش پرسید: «از کجا این بی‌ادبی نازل شده است؟ این زبان زشت و بد. تند حرف زدن، بی‌احترامی کردن». او سپس تهدید کرد که: «بگذارید این مذاکرات تمام شود و با موفقیت تمام شود. بعد برای مردم شرح می‌دهیم که اینها چه کشیدند»

 

گذشته از حملات و توهین های تند و تیز و گاها نه چندان مودبانه ی رئیس دولت به منتقدانش؛ کلیدواژه هایی نظیر: هیچ کس، حق ندارد، نباید و امثال این ها برای کسانی که وقت و حوصله ی شنیدن سخنان روحانی را دارند، کلیدواژه هایی آشنا و تکراری است. بکار بردن این قبیل واژه های مطلق گرایانه از سوی رئیس دولتی که گهگاه سعی می کند چهره ای ملایم از خود ارائه دهد، معنی و مفهومی غیر از انحصارطلبی و به سکوت واداشتن منتقدان نمی تواند داشته باشد. مغایرت این نوع از ادبیات که شنوندگان سخنان روحانی به آن عادت دارند، با اصول و ارزش های اولیه ی مردمسالاری، به قدری واضح و عیان است که تقریبا همه، حتی بسیاری از طرفداران دولت نیز به آن اذعان داشته و در برخی موارد درصدد توجیه و دلیل تراشی برای آن بر می آیند.

 

در همین حال رئیس دولت در حالی که از استانداران و فرماندارانش می خواست که دروغ نگویند و خطاب به همکارانش اظهار می داشت: «این دروغ آشکار خواهد شد، امروز نباشد، فردا آشکار خواهد شد»؛ در اظهارات تعجب آوری خود و دولتش را انتقادپذیر نامید و در ادامه از عملی شدن وعده های انتخاباتی اش سخن گفت! این رهنمودهای روحانی آن هم در جمع استانداران و فرمانداران سراسر کشور که مسئولیت مستقیم ارتباط با مردم و مطالبات آنان در حوزه های مسئولیتی خود در استان ها را دارند، بار دیگر آب پاکی را روی دست ملت ریخت و ثابت کرد که دولت یازدهم برنامه ای برای تعامل با منتقدان و شنیدن مطالبات مردم ندارد.

 

در ادامه این مراسم، عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور دولت یازدهم نیز با پی گرفتن خط سخنان رئیس دولت، از عدم صدور مجوز به منتقدان برای بیان مطالباتشان سخن گفته و عملا از مسئولان مستقیم اعطای مجوز در استان ها و شهرستان ها خواست به منتقدان مجوز برگزاری تجمع ندهند. رحمانی فضلی اظهار داشت: «به عنوان وزیر کشور اعلام می‌کنم هیچ مجوزی له یا علیه اینگونه موضوعات که مورد اجماع عمومی است برای آوردن افراد به کف خیابان نخواهیم داشت». به نظر می رسد اشاره ی روحانی و وزیر کشورش به تجمعات در این سخنرانی ناظر به اجتماع های پرشکوهی باشد که طی هفته های اخیر درخصوص شیوه ی مذاکرات هسته ای و نگرانی ها در مورد اعطای امتیازات امنیتی و سیاسی به دشمنان ابراز شده، تجمعات با شکوهی که اگرچه در سراسر کشور روی داد اما در شهرهایی از قبیل مشهد، اصفهان و تهران با حضور چشمگیر و غیر منتظره ی مردم همراه بود.

 

این برخورد خشن و سلبی نسبت به نیروهای انقلابی که نگران حفظ عزت و امنیت ملی هستند در حالی صورت می گیرد که دولتی ها پیش از این و در جریان بازگشت تیم مذاکره کننده ی هسته ای، از تجمع برخی حامیان مذاکرات در «کف خیابان ها» ابراز رضایت کرده و آن را نشان دهنده ی حمایت مردم از روند مذاکرات دانسته بودند. اگرچه همان روزها انتشار تصاویری از این مراسم استقبال، از حضور برخی دانش آموزان با لباس فورم مدرسه و به صورت سازمان یافته حکایت می کرد.

 


اینک اما با با فاش شدن برخی امتیازات اعطا شده به طرف غربی از سوی مذاکره کنندگان که علیرغم تلاش دولت برای بستن تمامی منافذ و بی خبر نگاه داشتن ملت صورت پذیرفته، مخالفت ها با روند مذاکرات در حال گسترش است. مردمی که بنا به وعده های انتخاباتی قرار بود روزی را ببینند که هم چرخ کارخانه ها بچرخد و هم چرخ سانتریفیوژ؛ اکنون شاهدند دل بستن بیش از حد دولت به مذاکرات و متوقف کردن تمامی امور کشور به امید ثمربخش بودن آن، این نتیجه را داشته که هر روز که می گذرد رکود کم سابقه منجر به ایستادن چرخ کارخانه های بیشتری می شود و چرخ سانتریفیوژ هم که مدتهاست متوقف شده و اگر قدری دیر بجنبند، امنیت سی ساله ی کشور که حاصل خون های پاک صدها هزار شهید است نیز از دست خواهد رفت. بنابراین به این نتیجه رسیده اند که سکوت، بیش از این جایز نیست و زمان آن فرا رسیده که بدون هراس از توهین های دولتمردان و سایر تبعات بعدی، با صدای بلند اعلام کنند که آنچه آنان از وعده های انتخاباتی دریافته بودند و به آن رای داده بودند آن چیزی نبود که اکنون در حال وقوع است. تفاوتی هم نمی کند که رئیس دولت ادعا کند به همه ی وعده های انتخاباتی اش عمل کرده و یا خیر. همچنین تفاوتی ندارد که دولتمردان «حق اعتراض» را برای آنان به رسمیت بشناسند یا خیر.