ا افزایش انتقادات نسبت به عملکرد دولت یازدهم به خصوص گره زدن تمامی مسائل کشور به مذاکرات هسته ای و توقف عمده ی وظایف دولت به امید نتیجه بخش بودن این مذاکرات؛ و مخصوصا با اعتراضات گسترده ی هفته های اخیر به شیوه ی مذاکرات هسته ای که دشمن را به صرافت زیاده خواهی آن هم از نوع بازرسی از مراکز نظامی و امنیتی و بازجویی از مقامات رسمی و دانشمندان کشور انداخته است؛ دولت حسن روحانی تحت فشار گسترده ای قرار گرفته است.

 

از سوی دیگر آمارهای رسمی منتشر شده توسط مراکز معتبر نظرسنجی داخلی، نشان دهنده ی ناامیدی روزافزون مردم از مذاکرات و بی اعتمادی به طرف غربی است. به گونه ای که بنابه اعلام محمد سرافراز رئیس سازمان صدا و سیما که یکی از معتبرترین مراکز نظرسنجی را در اختیار دارد، بیش از هفتاد درصد مردم ایران معتقدند آمریکا به توافق احتمالی هسته ای پایبند نخواهد بود و در این صورت دولت باید غنی سازی را مجددا پی بگیرد. این درحالی است که در ابتدای روی کار آمدن دولت جدید، آمار حمایت از مذاکرات بسیار متفاوت تر از اکنون بود. نظرسنجی برنامه ی تلویزیونی پایش که به صورت تخصصی و کارشناسی به مسایل اقتصادی می پردازد، درخصوص راه حل مشکلات کشور نیز نتایجی تقریبا مشابه در برداشت به گونه ای که 68.5 درصد رای دهندگان راه حل مشکلات اقتصادی را داخلی دانسته و به گزینه ی «رفع موانع تولید» رای دادند و 31.5 درصد راه حل را در خارج از مرزها دانسته و تلاش برای «رفع تحریم» را انتخاب کردند.

 

گره زدن تمامی مشکلات به مذاکرات

 

در همین حال اما سیاست دولت برای حل مشکلات نگاه مطلق به بیرون از مرزها و گره زدن رفع همه ی مشکلات به برداشته شدن تحریم هاست به گونه ای که رئیس جمهوری در اظهاراتی عجیب و مبالغه آمیز حتی تامین «آب خوردن» مردم را هم به نتیجه بخش بودن مذاکرات منوط می کند! تا بهادر والی زاده عضو جامعه اسلامی مهندسین در سخنانی از او بپرسد: "مگر دراین چند سال ملت ایران آب نخورده‌ و تشنه مانده‌اند"؟! و یکی از روزنامه های پرتیراژ کشور هم پیشنهاد «وزارتخانه‌های اقتصادی تا زمان رفع تحریم‌ها تعطیل شوند!» را به او ارائه کند.

 

تحریم های اصلی لغو نخواهد شد

 

این همه در شرایطی است که بسیاری از کارشناسان بر این عقیده اند که حتی درصورت به نتیجه رسیدن طرفین در مذاکرات و عقد توافقنامه ی نهایی، تحریم ها همچنان باقی مانده و لغو نخواهند شد. فواد ایزدی کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به متن بیانیه ی لوزان، ابراز می دارد: "حتی اگر با فکت شیت آمریکایی نیز کاری نداشته باشیم این متن با آنچه رئیس جمهور اعلام می کند که کلیه تحریم ها لغو خواهد شد تناقض دارد" او با غیر هسته ای دانستن اغلب تحریم های ایران معتقد است: "در واقع تحریم های اصلی ایران، تحریم های اقتصادی و مالی است و اغلب مرتبط با هسته ای نیست نظیر تحریم بانک مرکزی که با ادعای پولشویی انجام شد و اگر این تحریم های اصلی پابرجا بماند این توافق کاملاً باخت است".

 

روزنامه ی آمریکایی «وال استریت ژورنال» نیز در گزارشی با اشاره به غیر هسته ای بودن اغلب تحریم های اعمال شده علیه ایران و عدم لغو آن درصورت رسیدن به توافق نهایی می نویسد: «در حالی در توافق موقت ژنو تعهد دولت آمریکا به لغو «تحریم‌های مرتبط با هسته‌ای» محدود شده که اغلب تحریم‌های وضع‌شده علیه ایران، تنها مربوط به بحث هسته‌ای نیستند.» وال استریت ژورنال هم با اشاره به تحریم بانک مرکزی ایران که از اصلی ترین تحریم های اعمال شده علیه ایران است، آن را نه به بهانه ی مسائل هسته ای بلکه با بهانه هایی نظیر «پولشویی» و «حمایت از تروریسم» مرتبط می داند که با رسیدن به توافق نهایی برداشته نخواهد شد.

 

آمریکا بیش از ایران نیازمند توافق است

 

از سوی دیگر کارشناسان بر این باورند که آمریکایی ها بیش از ایران به نتیجه بخش بودن مذاکرات نیازمند هستند. آرون دیوید میلر، تحلیلگر مسائل غرب آسیا در مصاحبه با شبکه ی «ان بی سی» آمریکا، اوباما را محتاج تر از دولت ایران برای رسیدن به توافق می داند و عقیده دارد درصورت شکست مذاکرات همه آمریکا را مقصر خواهند دانست.

 

مجله ی آمریکایی تایم هم با اشاره به آمارهایی که از افزایش حس نفرت نسبت به آمریکا در سطح جهان و حتی بین متحدین این کشور حکایت دارد؛ اوباما را نیازمند رسیدن به نتیجه در مذاکرات هسته ای می داند تا از این طریق از نفرت روزافزون از آمریکا جلوگیری کند.

 

فواد ایزدی نیز در این خصوص با اشاره به نامه ی 144 نماینده ی کنگره ی آمریکا به اوباما که در آن از انجام مذاکرات هسته ای قدردانی شده بود، این مسئله را ناشی از نیاز آمریکا به توافق هسته ای با ایران دانسته و دلیل آن را در بخشی از نامه ی فوق می یابد آن جا که نمایندگان کنگره ی آمریکا شکست مذاکرات را مساوی «فروپاشیدن رژیم چندجانبه ای می دانند که امروز پای میز مذاکره با ایران نشسته اند. دکتر ایزدی معتقد است: "در واقع آنان در این نامه به اوباما تذکر دادند که شکست مذاکرات منجر به فروپاشی تحریم‌ها می‌شود"

 

کسی که در حال تنها شدن است

 

مجموع شرایط فوق مخصوصا نادیده گرفتن نیاز طرف مقابل به توافق و دست و دلبازی گاه و بیگاه دولت در اعطای امتیاز به این کشورها سبب شده تا در هفته های اخیر شاهد برگزاری تجمعات گسترده در شهرهای کشور در اعتراض به زیاده خواهی طرف غربی باشیم. این تجمعات سبب شد تا به گزارش روزنامه های حامی دولت؛ اسحاق جهانگیری معاون اول روحانی با انتقاد از طرفداران دولت یازدهم از آنان بخواهد تا در برابر منتقدین مذاکرات خودی نشان داده و سکوت نکنند.

 

تلاش ها برای عرض اندام افرادی که پس از دو سال هنوز حاضر به حمایت از اقدامات دولت یازدهم هستند سرانجام به ایجاد کمپینی اینترنتی با عنوان «روحانی تنها نیست» در شبکه های اجتماعی، منجر شد. با نگاهی به زمینه های شکل گیری این کمپین که بسیاری معتقدند واکنشی منفعلانه به کمپین های انتقادی «بر نمی تابیم» و «اجازه نمی دهیم» است؛ چنین به نظر می رسد که افراد پشت پرده ی راه اندازی این کمپین که احتمالا با دسترسی به آمارهای محرمانه از کاهش اقبال عمومی به خط مشی دولت در مذاکرات هسته ای مطلع بوده و احساس نگرانی می کنند، قصد دارند تا با ایجاد فضایی احساسی تعدادی هوادار برای ادامه ی این روند بیابند.

 

روانشناسان معتقدند واکنش افراد در برابر ناکامی ها گاها می تواند به صورت فرافکنانه و انکارگرانه بروز کند. در این شرایط فرد ناکام به گرفتار آمدن در حالتی از «درماندگی» و بسته دیدن راه ها به روی خود، سعی می کند با دست زدن به برخی اقدامات نمایشی خود را مبرا از آنچه واقعیت دارد بنماید. به عنوان مثال فردی که دروغگویی در وجود او نهادینه شده و همه او را به این عنوان می شناسند، ممکن است در واکنشی منبعث از درماندگی، به تعریف و تمجید از راستگویی و مذمت دروغ گویی بپردازد تا خود را از این اتهام تبرئه کند.

 

برخی بر این باورند که کمپین «روحانی تنها نیست» را نیز باید در این قالب تحلیل کرد. به این معنی که کاهش حمایت مردمی از سیاست های دولت روحانی که علاوه بر نظرسنجی های منتشر شده، گفتگوی مردم کوچه و بازار هم به روشنی از آن حکایت دارد؛ ایجادکنندگان کمپین فوق را در حالتی از درماندگی به فرافکنی و انکار واقعیت کشانده. در واقع باید گفت به نظر می رسد ایجاد کمپین روحانی تنها نیست از سوی حامیان دولت که احتمالا حمایت برخی از مرتبطین با دولت را نیز پشت سر خود دارد؛ از حقیقتی تلخ حکایت می کند و بهترین دلیل برای این ادعا است که متاسفانه «سیاست های روحانی در حال از دست دادن مقبولیت نزد افکارعمومی است».