یا رسانه ی ملی نمی داند توافقی که هنوز مجرای قانونی آن نه در مجلس شورای اسلامی و نه در شورای عالی امنیت ملی برای تصویب شدن به تصویب نرسیده است و هنوز متن انگلیسی آن ترجمه نشده و مفاد آن از جانب تحلیلگران مختلف به بوته ی نقد گذاشته نشده است نباید این توافق را در بوق و کرنا کرده و فضا را احساسی جلوه دهد؟ سرویس یاداشت و مقالات بایگاه خبری دانتشجویان قزوین "کیوسنا"؛
توافق هسته ای ایران با گروه 5+1 که بیشتر به توافق ایران با کشور ایالات متحده ی امریکا شبیه بود باعث شور و شعف در بین اهالی مختلف جامعه شد که از صدا و سیما تا رسانه های مکتوب و مجازی تا حتی مسئولان ارشد کشوری و لشگری، اساتید مختلف دانشگاه و دانشجویان مختلف این توافق را به مثابه ی یک پیروزی تاریخی برای ملت تصور کردند.
در روز توافق و حتی روزهای پساتوافق در این بین تنها عده ای از خبرگزاریها و مسئولان کشوری و لشگری نه تنها ذوق زده نشدند بلکه با خونسردی و آرامش کامل توافق امضاء شده با طرفهای غربی و شرقی را از طریق مجراهای قانونی پیگیری کرده و خوشحالی یا ناراحتی را به بررسی موشکافانه ی بعد از آن موکول کردند که قطعا کاری منطقی و عقلانی است.
اما در بین تمامی رسانه های ذوق زده بی شک صدا و سیما بیشترین نقش را در این بین ایفا کرده و مردم از چند ساعت قبل از توافق از طریق دعوت کردن خبرنگاران مختلف صدا و سیما به استودیوی شبکه ی خبر و شبکه ی یک سیما تحلیلهای یکطرفه و بعضا سلیقه ای را از آنان شاهد بوده تا جایی که پس از توافق، رسانه ی ملی با پخش سرودهای مختلف و نشان دادن خانواده های شهدا در کنار فرزندان شهیدشان و پخش جشن عده ی معدودی از مردم کشور در جای جای ایران که تعداد زیادی هم نمی شدند فضا را بشدت یکجانبه معنا کردند گویی همه چیز پایان یافته است!!
بدون شک زحمات دیپلمتهای هسته ای در این موضوع قابل طرح و بحث نبوده و مطمئنا صدا و سیما به تناسب حرفه ی کاری خود می بایست اخبار را پوشش داده و آنرا به دید عموم بگذارد اما سوال اینجاست، آیا رسانه ی ملی نمی داند توافقی که هنوز مجرای قانونی آن نه در مجلس شورای اسلامی و نه در شورای عالی امنیت ملی برای تصویب شدن به تصویب نرسیده است و هنوز متن انگلیسی آن ترجمه نشده و مفاد آن از جانب تحلیلگران مختلف به بوته ی نقد گذاشته نشده است نباید این توافق را در بوق و کرنا کرده و فضا را احساسی جلوه دهد؟!!
در این موضوع قطعا رئیس صدا و سیما آقای سرافراز بیشترین نقش را داشته است چرا که سیاستها و جهت گیریهای کلی در صدا و سیما توسط شخص ایشان مشخص می شود و همگان می دانند انتصاب ایشان از طرف رهبر معظم انقلاب به معنای تایید تمامی رفتارهای ایشان نیست و نه تنها ایشان بلکه هیچ مسئول منتصب به رهبری از نقد مصون نخواهد بود.
آقای سرافراز به عنوان رییس صدا و سیما، حسب ظاهر از چند روز قبل از توافق مانند همه ی مردم و اکثر مسئولین با اینکه نمی دانستند که آیا توافقی قابل امضا است یا خیر باید با تهیه کنندگان و مدیران ارشد شبکه های مختلف صدا و سیما جلساتی را ترتیب داده و با آنان نحوه ی برخورد با موضوعات ملی از جمله مسئله ی هسته ای را توضیح می دادند و حتی با زبان انتقادی از کسانی که قصد ایجاد فضای شور و شوق غیر منطقی را دارند هشدارهای احتمالی لازم را می دادند اما متاسفانه چنین اتفاقی در عمل نیفتاد.
هرچند بماند که تجربه ی بیانیه ی اقدام مشترک ژنو3 و بیانیه ی لوزان سوییس می بایست چنین نقشه ی راهی را به آقای ضرغامی و سرافراز می داد که درعمل بوقوع نپیوست.
این حرکت تنها یک تحلیل را می تواند به ذهن متبادر سازد و آن اینستکه که مدیران ارشد صدا و سیما به همراه خبرنگاران،به اسم حمایت از دولت و دیپلماتهای هسته ای هر تحلیل شخصی و سلیقه ای را بدون هیچگونه نقد و بررسی و بدون اینکه حتی صلاحیت نظردهی را داشته باشند به تریبون رسانه ی ملی آورده و علاقمندیهای سیاسی و بعضا غیرمنصفانه را چاشنی کار کنند که سهوی بودن موضوع،مشکلی را قطعا در ایجاد فضای احساسی در جامعه نمی کند.
صدا و سیما هنوز نمی داند که وقتی در سطح ملی میلیونها بیننده نظاره گر برنامه های آن هستند وقتی موضوعی را بدون بررسی کارشناسان پوشش غیرمنطقی می دهد و پرونده ی اتمی ایران را برای همیشه تمام شده تحلیل می کند چند آسیب جدی را به مخاطب وارد می کند که طی ماهها و حتی سالها، خبرگزاریها، روزنامه ها، تحلیلگران و اساتید دانشگاه ناچارند مدتها مردم را از شوک و توهم ایجاد شده بابت کارشکنی احتمالی غربیها و نتایج پس از توافق امضاء شده نجات دهند تا ثابت کنند که همه چیز تمام شده نبوده است که بعضا درگیریهای فیزیکی و کلامی بین مردم هم غیرقابل اجتناب است.
معلوم نیست چرا اکثر کسانی که مدیر می شوند به سخن منتقدین به چشم چوب لای چرخ کن نگاه می کنند در صورتی که تا زمانی که در رده های پایین تر مدیریتی هستند منتقدین را به ظاهر تکریم می کنند.حال سوال اینجاست آقای سرافراز، تا کی قرار است مردم را در فضای احساسی توافق هسته ای و موضوعات مرتبط با آن قرار دهید؟
در روزی سخنان امریکاییها در باب کارشکنی برای نقض توافق را نشان می دهید،در روزی دیگر مصاحبه با خانواده های هسته ای برای به ظاهر راضی بودن آنان از توافق انجام شده، در روزی سخنان رهبر انقلاب در مورد بی اعتمادی به سران غربی و توصیه های ایشان در باب مذاکرات و هرروز یک تیزر چند دقیقه ای از سخنان اوباما برای بستن پیچ و مهره ی صنعت هسته ای و مقاومت مردم ایران که منجر به توافقی عظیم و مثبت شد.
همه می دانند که نقش رسانه ی ملی در اخبار پوشش خبرهاست اما این بدان معنا نیست که در کنار پوشش اخبار برنامه های دیگر از جمله تیزرهای اینچنینی را بازتاب دهید از طرفی در مورد اخبار بله می بایست نظرات مختلف چه درست و چه نادرست پخش شود اما متاسفانه چرا در پس از اخبار هرکسی برای خود در رادیو و تلویزیون بخشی هرچند کوتاه از فضای برنامه هایی که هیچ ربطی به مذاکرات ندارند را به تبریک گویی به ملت اختصاص می دهند با این حساب این رفتارها چه معنایی دارد؟
وظیفه ی صدا و سیما سیاستگذاری در تمامی برنامه ها حتی اخبار است این به معنای مدیریت افکار عمومی برای مقاصد خود نیست بلکه به معنای حفظ آرامش روانی جامعه و حفظ سیاستهای کلان جامعه است. با بروز ایجاد فضای احساسی در توافق هسته ای وین ممکن است پس از کارشکنی غربیها در مذاکرات این مشکلات در بین مردم پیش آید:
1ایجاد نا امیدی: بخشی از مردم دچار گیجی و نا امیدی شده و احساس می کنند این یک بازی رسانه ای برای خوشحال کردن آنان در توافق هسته ای و تقابل با غرب برای فضای پس از مذاکرات بوده است.
2?ایجاد چند دستگی سیاسی:عده ای صدا و سیما را مقصر اصلی در این طور اطلاع رسانی می دانند به این نحو که اخبار دریافتی از فضای مذاکرات را نتوانسته به خوبی پوشش دهد تا فضای ذهنی دیپلماتهای امریکایی را به وضوح برای مردم تشریح کنند که زمینه ی اعتماد به ماهواره و شبکه های ضد انقلاب و پیگیری اخبار در بین این قشر بیشتر می شود.
3?عدم نفوذ صدا و سیما در بین قشر صاحب تحلیل:عده ای دیگر اگرچه صدا و سیما را به عنوان رسانه ی ملی پذیرفته و صداقت آنرا می پذیرند اما با این کار از این به بعد در موضوعات کلان ملی از جمله هسته ای به تحلیلهای صدا و سیما اکتفا نکرده و آنرا قبول ندارند.
فارغ از اینکه این نوع برداشتهای مختلف مردم از صدا و سیما صحیح می باشد یا خیر اما واقعیت موجود اینطور تصویر می شود و فقط عده ای بسیار خاص در هر شرایط صدا و سیما را مرجع خود می بینند لذا آقای سرافراز و مدیران صدا وسیما باید توضیح دهند که چرا اینطور رفتار می کنند!! نمی توانند بگویند که این اتفاقات از عهده ی ما خارج بوده و برنامه ریزان شخصا چنین کارهایی را می کنند. البته باید با تمام این خطاها این را هم اضافه کرد که در پی این توافق اکثر اهالی رسانه ی ملی و خبرگزاریهای مختلف در گیجی محض بسر برده و حتی بعضی از رسانه های به ظاهر منتقد هم موافق کلی چنین توافقی بودند!! در کنار همه ی این موارد مناظراتی که در باب بیانیه ی لوزان در گذشته در صدا و سیما در جریان بود اولا بسیار کم و ثانیا در مواردی با تاخیر از زمان روز امضاء پخش شد.
با سخنان حکیمانه ی رهبر معظم انقلاب در دیدار با تشکلهای مختلف دانشجویی درباره ی موضوعات مختلف بخصوص استکبارستیزی و سخنرانی در روز عید سعید فطر و دیدار با مسئولین و سفرای کشورهای مختلف اسلامی در باب مذاکرات هسته ای و اینکه ایشان فرمودند: نه تنها به امریکاییها اعتماد نداریم بلکه بعضی از طرفهای غربی در مذاکرات امکان کارشکنی را دارند. و در پاسخ به نامه ی آقای روحانی ضمن تقدیر و تشکر از زحمات ایشان و دیپلماتها، لزوم مراقبت از نقض عهد طرف مقابل و پیش گرفتن مسیر قانونی در فرآیند مذاکرات، در مجموع می توان گفت با این سخنان و با این دستنوشته آرامشی روانی به فضای سیاسی کشور بازگشته و نقشه ی راه از قبل برای همگان در آینده ی بررسی توافقنامه متصور شده است.
بسم الله رحمن الرحیم جناب آقای رییس جمهور،با سلام و تحیت و تشکر از زحمات فراوان جنابعالی،اولا لازم می دانم از تلاش پیگیر و پر طاقت هیئت مذاکره کننده ی هسته ای صمیمانه تشکر و قدردانی کنم و پاداش الهی را برای آنان مسئلت نمایم،سپس به سرانجام رسیدن مذاکرات گام مهمی است، با این حال لازم است متنی که فراهم آمده با دقت ملاحظه و در مسیر قانونی پیش بینی شده قرار گیرد و آنگاه در صورت تصویب مراقبت از نقض عهدهای محتمل طرف مقابل صورت گرفته و راه آن بسته شود. به خوبی می دانید که برخی از شش دولت طرف مقابل به هیچ رو قابل اعتماد نیستند. از ملت عزیز انتظار دارم که همچنان وحدت و متانت خود را حفظ کنند تا بتوان در فضای آرام و خردمندانه به منافع ملی دست یافت. والسلام علیکم و رحمه الله….سید علی خامنه ای (24/4/139