شعر برقعی  در وصف ایران : فراوان داغ دیدن‌ها،‌ به مسلخ سر بریدن‌ها/ حجاب از سر کشیدن‌ها، از این غم‌ها فراوانم/ من آن شاهم که پیش چشم من در کاخ/ یک بانو، پی تحریم تنباکو، شکسته تنگ قلیانم ... به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، سید حمیدرضا برقعی، شاعر آیینی کشورمان در دیدار وزیر ارشاد با اهالی شعر و ادب، شعری جدید از خود در وصف ایران قرائت کرد که متن آن به شرح ذیل است:   دوباره پر شده از عطر گیسویت شب سال دوباره عطر گیسویت، چقدر امشب پریشانم   کتاب کهنه‌ای هستم پر از اندوه یا شاید درختی خسته در اعماق جنگل‌های گیلانم   رها، بی‌شیله پیله، روستایی، ساد? ساده دو بیتی‌های بابا طاهرم، عریان عریانم   شبی می‌خواستم شعری بگویم، ناگهان در باد صدای حمل? چنگیز خان آمد نمی‌دانم   چه شد اما زمین خوردم میان خاک و خون دیدم در آتش خانه‌ام می‌سوخت، گفتم آه دیوانم   فراوان داغ دیدن‌ها،‌ به مسلخ سر بریدن‌ها حجاب از سر کشیدن‌ها، از این غم‌ها فراوانم   شمال و درد کوچک خان، جنوب و زخم و دلواری به سینه داغدار کشت? حمام کاشانم من آن شاهم که پیش چشم من در کاخ یک بانو، پی تحریم تنباکو، شکسته تنگ قلیانم   سکوت من پر از فریاد، یعنی جامع اضداد منم من اخم سعدآباد و لبخند جمارانم من آن خاکم که همواره در اوج آسمان هستم پر از عباس بابایی، پر از عباس دورانم گرفته شعله با خون جوانانم حنابندان که تهران تر شود تهران، من آبادان ویرانم صلات ظهر تابستان، من و بوشهر و خوزستان تو را لب تشنه ایم از جان، کمی باران بنوشانم سراغت را من از عیسی گرفتم، بازکن در را منم من روزبه، اما پس از این با تو سلمانم شکوه تخت جمشید اشک شد، از چشم من افتاد از آن وقتی که خاک پای سلطان خراسانم به قول من اگر سلطان رضا باشد خدا را شکر که من یک شاعر درباری ام مداح سلطانم   لازم به ذکر است، این شعر در جمع شعرا و استادان فن، بارها با تشویق حضار مواجه شد و در پایان نیز شعرا به گرمی او را تشویق کردند