سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
وصیت شهدا
وصیت شهدا
لینک دوستان
ویرایش
پیوندهای روزانه
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز :57
  • بازدید دیروز :11
  • کل بازدید :325808
  • تعداد کل یاد داشت ها : 546
  • آخرین بازدید : 103/9/1    ساعت : 4:54 ع
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
تدبر در قرآن
آیه قرآن
کاربردی
چه سالها که گذشت و بهار منتظر است بهار ِ زخمی ِ پشت حصار منتظر است چه سروها که به دست ِ تبر شهید شدند شقایق ِ دل ِ ما ، داغدار منتظر است از این لباس سیاه عزا ، دلش پوسید سحر مگر برسد ، شام ِ تار منتظر است بهانه گیر شدند و به گریه افتادند ستاره کشت خودش را ، سه تار منتظر است چه قدر پنجره باز است رو به سوی امید چه قدر دلشده ی بیقرار منتظر است مگر به مقصد ِ خورشید رو بگرداند در ایستگاه ِ تغزّل ، قطار منتظر است کویر شد دل عشّاق و آسمان خشکید بیا که عشق ببارد ، بهار منتظر است



      
پنج آرزویی که به آن نمی‌رسیم! در قرآن از چه آرزوها انتقاد و نهی شده است؟ در قرآن از بعضی آرزوها انتقاد و نهی شده است. نظیر کسانی که آرزو داشتند ثروت قارون را داشته باشند و می گفتند: «یا لیت لنا ... گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ ارزش و اهمیت آرزو، مهار کردن آرزو و جایگاه آن از جمله مواردی است که ما همواره در جستجوی  یافتن پاسخی روشن درباره آن هستیم. در نوشتار کوتاه پیش رو حجت الاسلام محسن قرائتی به تبیین این مسائل پرداختند. ارزش آرزو: آرزو عامل و انگیزه حرکت و رشد است. رسول اکرم(ص) فرمودند: لولا الامل ما رضعت والده ولدها و لاغرس غارس شجرها، اگر آرزو نبود، نه مادری کودک خود را شیر می‌داد و نه کشاورزی درختی را می‌کاشت.  حضرت عیسی(ع) پیرمردی را دید که بیل در دست دارد و زمین را شخم می‌زند، گفت: «خدایا! آرزو را از این مرد بگیر»، دید پیرمرد بیل را کنار گذاشت و خوابید. پس از مدتی، حضرت عیسی از خدا خواست که آرزو به او برگردد، مشاهده کرد که پیرمرد بلند شد و شروع به کار کرد.  مهار کردن آرزو : آرزوها باید در چارچوب امکانات، استعدادها، شرایط و ظرفیت باشد و گرنه سر از موهومات در می‌آورد. امام علی(ع) فرمودند: «بیشترین ترس من بر شما، از هواپرستی و آرزوهای طولانی است».  آرزوهای منفی : در قرآن از بعضی آرزوها انتقاد و نهی شده است. نظیر کسانی که آرزو داشتند ثروت قارون را داشته باشند و می گفتند: «یا لیت لنا مثل ما اوتی قارون» یا آرزو دارند مورد ستایش نابجا قرار گیرند: «یحبون ان یحمد و بما لم یفعلو»، یا آرزو دارند بر دیگران برتری داشته باشند. «تلک الدار الاخره نجعلها للذین لایریدون علوا فی الارض» بارها خداوند با جملات «لا تعجبک اموالهم» و «لا تمدن عینیک» مؤمنان را از نگاه‌های آرزومندانه به سرمایه‌داران و مرفهان باز داشته است.  آرزوهایی که به آن نمی‌رسند :  در قیامت بارها مجرمان «یا لیتنی»؛ ای کاش می‌گویند، ولی چه سود. «یا لیتنی کنت ترابا»؛ ای کاش خاک بودم! خاک، یک دانه می‌گیرد و یک خوشه می‌دهد، خاک، فاضلاب می گیرد و آب زلال می‌دهد، ولی بعضی انسان‌ها جز فساد کاری نمی‌کنند «یا لیتنی اتخذت مع الرسول سبیلا» ؛ای کاش با پیامبر یک راهی را انتخاب کرده بودم. «یا لیتنی لم اوت کتابیه»؛ ای کاش نامه عمل به دستم نمی‌رسید.  «یا لیتنی قدمت لحیاتی»؛ ای کاش برای روزحیاتم که امروز است، چیزی از پیش فرستاده بودم. «یا لیتنا نرد و لانکذب»؛ ای کاش ما به دنیا بازگردانده شده و دیگر تکذیب نمی کردیم.



      
متن سخنان حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی در روز سیزدهم ماه مبارک رمضان 1391 ه.ش به شرح ذیل است: گفته شد ماه مبارک رمضان ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است، یعنی دعای خیر نسبت به خود و دیگران، چه مادّی باشد و چه معنوی. امّا گفتیم دعایِ به غیر خیر، نهی شده است. گفتیم، در مواردی، نفرین  ‎هایی که انبیا و بعضی از اولیا کرده  ‎اند جهت خاصّ خودش را داشت و تقسیم  ‎بندی کردیم که آن ‎ها نسبت به معاندینِ با حق نفرین می‎کردند، البته نه هم? آن‎ها را. توضیح داده شد که نسبت به مستضعفین برای هدایتشان دعای به خیر می‎کردند. حضرت‎نوح، پیامبر مرسل :  در بین انبیا اوّلین پیامبری که مرسل است و شریعت آورده، حضرت‎نوح، از پیامبران اولوالعزم است که بعد از او حضرت‎ابراهیم و بعد حضرت ‎موسی و عیسی و پیغمبراسلام هستند. در قرآن، اوّلین کسی که می‎بینیم قومش را نفرین کرده، راجع به حضرت‎نوح است. در آیات متعدّد در مورد حضرت‎نوح، بیش از دیگران داریم و بعداً به بعضی از این‎ها اشاره خواهم کرد. حضرت‎ نوح قوم خودش را نفرین کرد و چون در آن نکته‎ای غیر از نکته‎ای که در نفرین انبیا است، ذکر شده، لذا این را جدا کردم و می‎خواهم در مورد آن صحبت کنم. تفاوت نفرین حضرت‎نوح با دیگر پیامبران : برای خاطر اینکه مطلب روشن شود، باید عرض کنم که چرا او را جدا کردم. یعنی تفاوت حضرت‎نوح با انبیا دیگر چه بوده است؟ انبیا دیگر قوم خودشان را نفرین می‎کردند امّا حضرت‎نوح، مَن فِی الأرض را لعن کردند. دقّت کنید! که چرا من او را از انبیا دیگر جدا کردم. دیگران یا شخص را نفرین می‎کردند یا گروه را، امّا راجع به حضرت‎نوح این‎طور نیست، مَن فِی الأرض را نفرین فرمود و خدا هم از او قبول کرد و هرچه بود الّا خودش و چند نوع دیگر را از بین برد. چرا؟ چرا نوح نفرین کرد؟ ببینید حضرت‎نوح همین‎طور رفتار می‎کند امّا هرچه کرد نتیجه‎ای نگرفت. خلاصه‎ دیگر معذور شد، «وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْکافِرینَ دَیَّاراً»؛ دیگر کارش به اینجا رسید، «إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَکَ وَ لا یَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً کَفَّاراً»؛ بحث من اینجاست. از حضرت سؤال می‎کند که: چرا این‎طور بود و حضرت‎نوح قومش را نفرین کرد. حضرت در جواب می‎گوید: «عَلِمَ أَنَّهُ لَا یَنْجُبُ مِنْ بَیْنِهِمْ أَحَدٌ»؛ این را فهمید که دیگر کسی از این‎ها ایمان نمی‎آورد. می‎گوید: «قُلْتُ وَ کَیْفَ عَلِمَ ذَلِکَ»؛ گفتم این را از کجا می‎شود فهمید؟ «أَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ أَنَّهُ لَا یُؤْمِنُ‏ مِنْ قَوْمِکَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ‏ فَعِنْدَ هَذَا دَعَا عَلَیْهِمْ‏ بِهَذَا الدُّعَاء». این بی‎حساب نبود بلکه حساب شده بود. البته ابتدا خودِ حضرت‎نوح هم نفرین نکرد و تا وقتی که خدا به او نگفت، باز نفرین نمی‎کرد. دو علّت نفرین حضرت‎نوح:  معاندین، به انحراف می‎کشند،   اولین علّت اینکه اگر این‎ها بمانند، تعبیر این است: «إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَکَ»؛ و می‎گوید: «وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْکافِرینَ دَیَّاراً»؛ چرا؟ «إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَکَ» اگر بگذاری این‎ها بمانند، هم? بنده‎های تو را منحرف می‎کنند. این علّتی بود که نسبت به تمام انبیا و اولیا مطرح کردیم؛ البته علّتی همگانی بود و گفتیم، معاندین و آن‎هایی که با حق دشمنی دارند این‎طور هستند. امّا اشاره کردیم اگر کاری از دستشان بربیاید، نفرین کن ولی اگر بی اثر بودند و به قول ما، «کالحَجَر جَنبَ الإِنسان»؛ مثل سنگ‎های بیابان هستند، رهایشان کن. در اینجا دارد که، «یُضِلُّوا»؛ این‎ها هر که بخواهد ایمان بیاورد، او را برمی‎گردانند. حضرت‎نوح اولین علّت را همان می‎فرماید که تمام انبیا و اولیا نفرینشان حول محور همین می‎گشت. علّت دوم... بحثم بر علّت دومی است که حضرت‎نوح مطرح می‎کند و نسبت به هیچ یک از پیغمبران نداریم برای اینکه قومشان را نفرین کنند و بر روی این تأکید کرده باشند. می‎روم سراغ توسّل و بقیّه را جلس? آینده عرض خواهم کرد