سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
وصیت شهدا
وصیت شهدا
لینک دوستان
ویرایش
پیوندهای روزانه
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز :98
  • بازدید دیروز :76
  • کل بازدید :332465
  • تعداد کل یاد داشت ها : 546
  • آخرین بازدید : 04/4/6    ساعت : 7:11 ع
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
تدبر در قرآن
آیه قرآن
کاربردی
گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ حجت‌الاسلام محمدعلی جاودان از اساتید برجسته اخلاق هستند که در طی دوران زندگی و تحصیل حوزویشان از محضر اساتید برجسته‌ای از جمله آیت‌الله حاج آقا مجتبی تهرانی، آیت‌الله خوانساری، آیت‌الله حق‌شناس و علامه عسکری بهره‌مند شده اند.هر گناهی شرک است، هر شرکی ظلم است«الَّذِینَ آمَنُوا وَلَمْ یَلبسُوا إِیمَانَهُمْ بِظلم أولَئِکَ لَهُمُ الأمْنُ وَهُمْ مُهتدونَ» کسانی که ایمان آورده و ایمان خود را به شرک نیالوده و بی اثر نکرده‌اند، آنانند که ایمنی دارند و آنان هدایت یافتگانند. هر گناهی شرک است. بنابراین کسی که از همه پلیدی‌ها و بدی‌ها پرهیز می‌کند، این دیگر ایمان خودش را با هیچ ظلمی، مخلوط نمی‌کند. هر گناهی شرک است، هر شرکی ظلم است.کسانی که ایمان آورده‌اند و ایمان خودشان را با هیچ ظلمی مخلوط نکرده‌اند، اینها «أولَئِکَ لَهُمُ الأمْنُ»  امن مال اینهاست. «یا أَیّهَا الذینَ آمَنُوا اتَّقوا اللهَ وَلتنظرْ نَفسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتقوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تعْمَلونَ»؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید پرهیزگار باشید و هر کس «وَلتنظرْ نَفسٌ»؛ هرکس دقت کند که چه چیزی برای فردایش می‌فرستد. «وَلتنظرْ نَفسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغدٍ»؛ آن چیزی را که برای فردا می‌فرستد.اعتقاد حرکت به بار می‌آوردنکته اول: اگر من بخواهم چیزی را برای فردایم بفرستم باید به فردا معتقد باشم. نکته دوم: باید به یاد داشته باشم. فردا را به خاطر داشته باشم. نکته بعد: باید از آن هراس داشته باشم. ما وقت اینکه از فردا هراس داشته باشیم نداریم. الان ما صدقه می‌دهیم برای اینکه برایمان حادثه‌ای پیش نیاید. اما یک بار هم برای آن طرف صدقه نمی‌دهیم. کیست که قصد و غرض این دنیایی نداشته باشد؟اعتقاد حرکت به بار می‌آورد. اگر اعتقاد ضعیف است و در غفلت است من حرکتی برای آن طرف انجام نخواهم داد. رفته بودند به دیدن مرحوم آیت الله بروجردی بعد از سلام و علیک آنجا نشستند عرض کردند که آقا من استخاره کردم که یک حدیث خدمت شما بخوانم. بعضی از کسانی که آنجا بودند می‌خواستند اشاره کنند که در محضر آقا نمی‌شود. آقای بروجردی یک مقدار گوششان مشکل داشت. دستشان را کنار گوش گذاشتند که نه آقا بفرمایید، بفرمایید.سجده کرد و بر باد رفت!فرمودند که «هَلکَ مَن لیسَ له حَکیمٌ یُرشِدُه»؛ کسی که یک استادی، یک معلم حکیمی، نداشته باشد هلاک می‌شود. معلمی که او را ارشاد کند. تا سرخود زندگی نکند. ماها معمولا سرخود زندگی می‌کنیم. هرکس سرخود زندگی بکند هلاک است. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» اگر کمبود حرکت وجود داشت، کمبود ایمان است. اینکه یک تکه‌اش کم است، یک تکه‌اش هست، یک تکه‌اش نیست، معلوم می‌شود ما معیار حداقلی ایمان را نداریم. اگر این ظرف پر است، زور شیطان نمی‌رسد. محلی برای حمله ندارد. ببینید شیطان تمام عمر را در یک لحظه به باد می‌دهد. ما تمام عمر را جنگیدیم، با شیطان جنگیدیم. شیطان در یک لحظه تمامش را به باد می‌دهد. می‌گویند شیطان به آن بنده خدایی که دار زدند گفت یک سجده بر من بکن من نجاتت می‌دهم. گفت در این وضع که نمی‌شود سجده کرد. گفت حتی به سر اشاره کن. اشاره کرد و به باد رفت.در لحظه مرگ شیطان به سراغمان میاید این حداقل، برای عبور از لحظه مرگ لازم است. اگر کمتر باشد، ولو یک کمی کم باشد، در لحظه مرگ شیطان به سراغمان میاید. داستان دارد که یک کسی مثلا به بچه‌اش خیلی علاقه‌مند بود. مثلا یک کسی به کتاب، نمونه‌های متعدد گفتند. شیطان مثلا آن چیز قیمتی و عتیقه‌ا‌ش را آورده بود و گفته بود اگر شهادتین بگویی می‌زنم می‌شکنم. یک رخنه باشد، از همان یک رخنه میاید. یک حاج محمد حسن اخوان داشتیم، خدا رحمتش کند. ایشان شب خواب دیده بود که در یک دره‌ای گرفتار است دیوارهای بسیار بلندی هم دور تا دور این دره است. هیچ راه نجاتی، هیچ راهی وجود ندارد. اینطرف، آنطرف را نگاه می‌کند یک راه نجات پیدا کند. در همان عالم خواب دید یک پنجره باز شد، مرحوم آقای حاج شیخ مرتضی سر از آن پنجره بیرون آورد. حاج اخوان گفت: آقا به داد من برسید. فرمودند: بند لباس و غذایت نباش از اینجا نجات پیدا می‌کنی. این بچه‌ها می‌گفتند که دیگر بعد از این خواب ایشان لباس و غذا چیست؟ آدم باید به آن فردا معتقد باشد. اگر معتقد باشد، آن اعتقاد آدم را به عمل وا می‌دارد، به کار وا می‌دارد. شما به مقدار اعتقادتان کار می‌کنید. اگر اعتقادت هیچ مشکلی ندارد، پس تمام مدت داری کار می‌کنی برای آخرتت.نمازم را از ترس بخوانم، به امید بخوانم یا به حب بخوانم؟«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتقوا اللهَ وَلتَنْظرْ نَفسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ» هر کس دقت کند که چه چیزی برای آخرتش می‌فرستد. ببینید بین اعمال و رفتار ما می‌شود من یک کاری بکنم در زمین بماند. همان کار را بکنم در فوق عرش باشد. یک کار واحد. یک نماز صبح را که شما خواندی، این نماز صبح می‌تواند روی فرش باشد، می‌تواند درعرش باشد. از ترس بخوانم، به امید بخوانم. به حب بخوانم.امام فرمود: «ولکنّی أعبُدُه حُبّا»؛ یا مثل تاجر هستم به امید می‌خوانم. این کار را بکنی، اگر دو رکعت نماز صبح اول وقت بخوانی، اگر به جماعت بخوانی اینطور می‌شود. این می‌شود امید. به امید ثوابش خواندی. یک کسی اعمالش از سر ترس است. آقا دیر شد نماز دارد قضا می‌شود. عجله کن بچه نمازت را بخوان. از ترس می‌دود نمازش را می‌خواند. خب این از ترس خوانده.یک دانه عمل بی غل، بی ریا، همان آدم را نجات می‌دهدکسی که از ترس خوانده، کسی که به امید می‌خواند، کسی که از سر حب می‌خواند، بین آن حبّ و آن ترس زمین تا آسمان فاصله است. آن را دیگر در هیچ ترازویی نمی‌شود گذاشت. در ترازو جایش نمی‌شود. آنهایی که آنطوری هستند یک کار خوبی که می‌کنند، یادشان می‌رود. اگر آدم کار خوبی که کرد در خوبیها درجه یک بود، از سر حب بود، یادت می‌رود.فرمایش امیرالمومنین که ظاهرا اینطورست: من او را (خدای متعال را) اهل برای عبادت یافتم. او سزاوار بود که من در برابرش به خاک بیفتم. به خاک افتادم. اگر یادت برود، می‌ماند. یادت بماند، مدام محاسبه کنی نمی‌ماند. آن چیزی را که برای فردا می‌فرستیم، آنچه که برای فردا می‌فرستی دقت کن چه می‌فرستی. آقا یک دانه هم باشد خوبست. یک دانه عمل بی غل، یک عمل بی غل، بی ریا، همان آدم را نجات می‌دهد.



      
توصیه‌های قرآن مجید پیرامون خرید کفش توسط خانم‌ها

 

با توصیه‌های قرآن مجید پیرامون خرید کفش توسط خانم‌ها آشنا شویم توصیه‌هایی که هم می‌تواند سبب سلامت جسم و همچنین سلامت روح و روان افراد یک جامعه شود.

 

 

کفش امروزه یکی از وسائلی است که از سوی متخصصان توصیه‌های زیادی برای انتخاب نوع و جنس آن می‌شود چرا که پای آدمی به عنوان قلب دوم معرفی شده و از اهمیت زیادی برخورداره، توصیه‌هایی مانند اینکه مثلا بعد از ظهر‌ها رو برای انتخاب کفش انتخاب کنید چرا که پای انسان در صبح کوچک‌تر است و بعد از ظهر‌ها معمولا پا‌ها به حالت عادی خود بر می‌گردد. و یا توصیه‌هایی در مورد جنس کفش که اکثر متخصصان کفش چرم را بهترین جنس معرفی می‌کنند.

این‌ها همه مقدمه بود تا با توصیه‌های قرآن مجید پیرامون خرید کفش توسط خانم‌ها آشنا شویم توصیه‌هایی که هم می‌تواند سبب سلامت جسم و هم‌چنین سلامت روح و روان افراد یک جامعه شود.

آیه 31 سوره نور بعد از توصیه به حجاب و معرفی افرادی که به خانم‌ها محرم هستند و نیازی به داشتن حجاب در برابر آن‌ها نیست یک توصیه بسیار خواندنی به همه زنان دارند و آن توصیه‌ای است که به هنگام خرید کفش باید به آن دقت شود و چنان‌چه اشاره شد این کار می‌تواند سلامت جسمی و امنیت اجتماعی زنان را به خوبی تامین کند:

ِ (وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُ?ْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون: و پاهاى خود را [به گونه‌‏اى به زمین‏] نکوبند تا آن‌چه از زینتشان نهفته مى‏دارند معلوم گردد. اى م?منان، همگى [از مرد و زن‏] به درگاه خدا توبه کنید، امید که رستگار شوید.) (النور: 31)

 





      
چه سالها که گذشت و بهار منتظر است بهار ِ زخمی ِ پشت حصار منتظر است چه سروها که به دست ِ تبر شهید شدند شقایق ِ دل ِ ما ، داغدار منتظر است از این لباس سیاه عزا ، دلش پوسید سحر مگر برسد ، شام ِ تار منتظر است بهانه گیر شدند و به گریه افتادند ستاره کشت خودش را ، سه تار منتظر است چه قدر پنجره باز است رو به سوی امید چه قدر دلشده ی بیقرار منتظر است مگر به مقصد ِ خورشید رو بگرداند در ایستگاه ِ تغزّل ، قطار منتظر است کویر شد دل عشّاق و آسمان خشکید بیا که عشق ببارد ، بهار منتظر است



      
پنج آرزویی که به آن نمی‌رسیم! در قرآن از چه آرزوها انتقاد و نهی شده است؟ در قرآن از بعضی آرزوها انتقاد و نهی شده است. نظیر کسانی که آرزو داشتند ثروت قارون را داشته باشند و می گفتند: «یا لیت لنا ... گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ ارزش و اهمیت آرزو، مهار کردن آرزو و جایگاه آن از جمله مواردی است که ما همواره در جستجوی  یافتن پاسخی روشن درباره آن هستیم. در نوشتار کوتاه پیش رو حجت الاسلام محسن قرائتی به تبیین این مسائل پرداختند. ارزش آرزو: آرزو عامل و انگیزه حرکت و رشد است. رسول اکرم(ص) فرمودند: لولا الامل ما رضعت والده ولدها و لاغرس غارس شجرها، اگر آرزو نبود، نه مادری کودک خود را شیر می‌داد و نه کشاورزی درختی را می‌کاشت.  حضرت عیسی(ع) پیرمردی را دید که بیل در دست دارد و زمین را شخم می‌زند، گفت: «خدایا! آرزو را از این مرد بگیر»، دید پیرمرد بیل را کنار گذاشت و خوابید. پس از مدتی، حضرت عیسی از خدا خواست که آرزو به او برگردد، مشاهده کرد که پیرمرد بلند شد و شروع به کار کرد.  مهار کردن آرزو : آرزوها باید در چارچوب امکانات، استعدادها، شرایط و ظرفیت باشد و گرنه سر از موهومات در می‌آورد. امام علی(ع) فرمودند: «بیشترین ترس من بر شما، از هواپرستی و آرزوهای طولانی است».  آرزوهای منفی : در قرآن از بعضی آرزوها انتقاد و نهی شده است. نظیر کسانی که آرزو داشتند ثروت قارون را داشته باشند و می گفتند: «یا لیت لنا مثل ما اوتی قارون» یا آرزو دارند مورد ستایش نابجا قرار گیرند: «یحبون ان یحمد و بما لم یفعلو»، یا آرزو دارند بر دیگران برتری داشته باشند. «تلک الدار الاخره نجعلها للذین لایریدون علوا فی الارض» بارها خداوند با جملات «لا تعجبک اموالهم» و «لا تمدن عینیک» مؤمنان را از نگاه‌های آرزومندانه به سرمایه‌داران و مرفهان باز داشته است.  آرزوهایی که به آن نمی‌رسند :  در قیامت بارها مجرمان «یا لیتنی»؛ ای کاش می‌گویند، ولی چه سود. «یا لیتنی کنت ترابا»؛ ای کاش خاک بودم! خاک، یک دانه می‌گیرد و یک خوشه می‌دهد، خاک، فاضلاب می گیرد و آب زلال می‌دهد، ولی بعضی انسان‌ها جز فساد کاری نمی‌کنند «یا لیتنی اتخذت مع الرسول سبیلا» ؛ای کاش با پیامبر یک راهی را انتخاب کرده بودم. «یا لیتنی لم اوت کتابیه»؛ ای کاش نامه عمل به دستم نمی‌رسید.  «یا لیتنی قدمت لحیاتی»؛ ای کاش برای روزحیاتم که امروز است، چیزی از پیش فرستاده بودم. «یا لیتنا نرد و لانکذب»؛ ای کاش ما به دنیا بازگردانده شده و دیگر تکذیب نمی کردیم.



      
متن سخنان حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی در روز سیزدهم ماه مبارک رمضان 1391 ه.ش به شرح ذیل است: گفته شد ماه مبارک رمضان ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است، یعنی دعای خیر نسبت به خود و دیگران، چه مادّی باشد و چه معنوی. امّا گفتیم دعایِ به غیر خیر، نهی شده است. گفتیم، در مواردی، نفرین  ‎هایی که انبیا و بعضی از اولیا کرده  ‎اند جهت خاصّ خودش را داشت و تقسیم  ‎بندی کردیم که آن ‎ها نسبت به معاندینِ با حق نفرین می‎کردند، البته نه هم? آن‎ها را. توضیح داده شد که نسبت به مستضعفین برای هدایتشان دعای به خیر می‎کردند. حضرت‎نوح، پیامبر مرسل :  در بین انبیا اوّلین پیامبری که مرسل است و شریعت آورده، حضرت‎نوح، از پیامبران اولوالعزم است که بعد از او حضرت‎ابراهیم و بعد حضرت ‎موسی و عیسی و پیغمبراسلام هستند. در قرآن، اوّلین کسی که می‎بینیم قومش را نفرین کرده، راجع به حضرت‎نوح است. در آیات متعدّد در مورد حضرت‎نوح، بیش از دیگران داریم و بعداً به بعضی از این‎ها اشاره خواهم کرد. حضرت‎ نوح قوم خودش را نفرین کرد و چون در آن نکته‎ای غیر از نکته‎ای که در نفرین انبیا است، ذکر شده، لذا این را جدا کردم و می‎خواهم در مورد آن صحبت کنم. تفاوت نفرین حضرت‎نوح با دیگر پیامبران : برای خاطر اینکه مطلب روشن شود، باید عرض کنم که چرا او را جدا کردم. یعنی تفاوت حضرت‎نوح با انبیا دیگر چه بوده است؟ انبیا دیگر قوم خودشان را نفرین می‎کردند امّا حضرت‎نوح، مَن فِی الأرض را لعن کردند. دقّت کنید! که چرا من او را از انبیا دیگر جدا کردم. دیگران یا شخص را نفرین می‎کردند یا گروه را، امّا راجع به حضرت‎نوح این‎طور نیست، مَن فِی الأرض را نفرین فرمود و خدا هم از او قبول کرد و هرچه بود الّا خودش و چند نوع دیگر را از بین برد. چرا؟ چرا نوح نفرین کرد؟ ببینید حضرت‎نوح همین‎طور رفتار می‎کند امّا هرچه کرد نتیجه‎ای نگرفت. خلاصه‎ دیگر معذور شد، «وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْکافِرینَ دَیَّاراً»؛ دیگر کارش به اینجا رسید، «إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَکَ وَ لا یَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً کَفَّاراً»؛ بحث من اینجاست. از حضرت سؤال می‎کند که: چرا این‎طور بود و حضرت‎نوح قومش را نفرین کرد. حضرت در جواب می‎گوید: «عَلِمَ أَنَّهُ لَا یَنْجُبُ مِنْ بَیْنِهِمْ أَحَدٌ»؛ این را فهمید که دیگر کسی از این‎ها ایمان نمی‎آورد. می‎گوید: «قُلْتُ وَ کَیْفَ عَلِمَ ذَلِکَ»؛ گفتم این را از کجا می‎شود فهمید؟ «أَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ أَنَّهُ لَا یُؤْمِنُ‏ مِنْ قَوْمِکَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ‏ فَعِنْدَ هَذَا دَعَا عَلَیْهِمْ‏ بِهَذَا الدُّعَاء». این بی‎حساب نبود بلکه حساب شده بود. البته ابتدا خودِ حضرت‎نوح هم نفرین نکرد و تا وقتی که خدا به او نگفت، باز نفرین نمی‎کرد. دو علّت نفرین حضرت‎نوح:  معاندین، به انحراف می‎کشند،   اولین علّت اینکه اگر این‎ها بمانند، تعبیر این است: «إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَکَ»؛ و می‎گوید: «وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْکافِرینَ دَیَّاراً»؛ چرا؟ «إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَکَ» اگر بگذاری این‎ها بمانند، هم? بنده‎های تو را منحرف می‎کنند. این علّتی بود که نسبت به تمام انبیا و اولیا مطرح کردیم؛ البته علّتی همگانی بود و گفتیم، معاندین و آن‎هایی که با حق دشمنی دارند این‎طور هستند. امّا اشاره کردیم اگر کاری از دستشان بربیاید، نفرین کن ولی اگر بی اثر بودند و به قول ما، «کالحَجَر جَنبَ الإِنسان»؛ مثل سنگ‎های بیابان هستند، رهایشان کن. در اینجا دارد که، «یُضِلُّوا»؛ این‎ها هر که بخواهد ایمان بیاورد، او را برمی‎گردانند. حضرت‎نوح اولین علّت را همان می‎فرماید که تمام انبیا و اولیا نفرینشان حول محور همین می‎گشت. علّت دوم... بحثم بر علّت دومی است که حضرت‎نوح مطرح می‎کند و نسبت به هیچ یک از پیغمبران نداریم برای اینکه قومشان را نفرین کنند و بر روی این تأکید کرده باشند. می‎روم سراغ توسّل و بقیّه را جلس? آینده عرض خواهم کرد



      
<   <<   91   92   93   94   95   >>   >