سیاستمداران«هراس‌های»استعمارهراس‌افکنیبرنامه‌ی قدرتهای بزرگتروریست‌هایاسلامقرآنزندگی پیامبرتمدّن

 

http://farsi.khamenei.ir/ndata/home/1393/139311021843d276a.jpg

بسم‌ الله الرّحمن الرّحیم

به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی

حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد  کرد که درباره‌ی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار  میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده می‌انگارم، بلکه به این سبب  که آینده‌ی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقت‌جویی را در  قلبهای شما زنده‌تر و هوشیارتر می‌یابم. همچنین در این نوشته بهو دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چونمعتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کرده‌اند.

سخنمن با شما درباره‌ی اسلام است و به‌طور خاص، درباره‌ی تصویر و چهره‌ای که از اسلامبه شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشیاتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاهدشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهره‌گیری از آن، متأسّفانهسابقه‌ای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم بهگوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربیالقاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامونتاریخ، می‌بینید که در تاریخنگاری‌های جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانه‌یدولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکااز برده‌داری شرمسار است، از دوره‌یسرافکنده است، از ستم بر رنگین‌پوستان وغیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزی‌هایی که به نام مذهب بینکاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورتگرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند


این به‌خودی‌خود جای تحسین دارد و هدف مننیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهماز روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده سالهو گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف بهگذشته‌های دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوه‌ی برخورد با فرهنگو اندیشه‌ی اسلامی، از شکل‌گیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟
شما بخوبی میدانیدکه تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینه‌ی مشترک تمام آن سودجویی‌هایستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمیو نفرت‌پراکنی، این‌بار با شدّتیبی‌سابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایلاست تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام،مزاحماست و چه منافعی درسایه‌ی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواسته‌ی اوّل من این است کهدرباره‌ی انگیزه‌های این سیاه‌نمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوشکنید.
خواسته‌ی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوری‌ها و تبلیغات منفی،سعی کنید شناختی مستقیم و بی‌واسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاءمیکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چهماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیریدبلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض واهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه،تحت استخدام خود را به عنواننمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آنبشناسید. با اسلام از طریقوبزرگ آن (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خودمستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کرده‌اید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و آموزه‌های انسانی و اخلاقی او را مطالعه کرده‌اید؟آیا تاکنون به جز رسانه‌ها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کرده‌اید؟ آیا هرگزاز خود پرسیده‌اید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی،بزرگترینعلمی و فکری جهان را پرورش داد و برتریندانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟

من از شما میخواهم اجازه ندهید باچهره‌پردازی‌های موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند وامکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهایجغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس به‌صورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک ازشما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آنشکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگواراست امّا میتواند پرسش‌های جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاشدر جهت یافتن پاسخ این پرسش‌ها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقت‌های نو پیش روی شماقرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام ازدست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّت‌پذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه ازتاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسوده‌تر به نگارش درآورند