دکتر سعید جلیلی دبیر سابق شورایعالی امنیت ملی کشورمان و سرپرست تیم مذاکرهکننده هستهای در دولت قبل، هفتهی گذشته سرانجام مهر سکوت را شکسته و در جلسهی کمیسیون ویژهی برجام، به انتقاد صریح و مستدل از این قرارداد پرداخت. جلیلی که به دعوت نمایندگان مجلس در این کمیسیون حاضر شده و سخن میگفت، با ارائهی سند و دلیل از صرفنظر کردن تیم وزارت خارجه از بیش از 100 حق مسلم کشورمان در توافقنامهی موسوم به برجام خبر داده و تاکید کرد که همهی این امتیازدهیها درحالی است که براساس متن برجام و قطعنامه 2231 شورای امنیت، اصل و نظام تحریمها هم چنان پابرجا بوده و با کوچکترین بهانهای قابلیت بازگشت دارد. اظهارات جلیلی موید این مطلب است که ایران نه تنها از بسیاری از حقوق خود محروم شده بلکه حتی از دستیابی به کمترین خواستهی خود یعنی لغو تحریمهای ظالمانه نیز ناتوان بوده است.
وی در بخشی از اظهاراتش و در تشریح برخی از امتیازات اعطایی ایران به طرف مقابل گفت: براساس برجام 9 هزار و 700 کیلو مواد غنی شده ما کاهش مییابد و 300 کیلو میماند و قلب راکتور آب سنگین اراک با تزریق بتن به منفذهایش کاراییاش را از دست میدهد.
او پذیرش استثنا بودن ایران را از دیگر مواردی عنوان کرد که در برجام آمده و افزود: نتیجه آن حقوق کمتر و تکالیف بیشتر میشود. رئیس هیأت مذاکره کننده سابق کشورمان با اشاره به متن توافق امضاء شده تاکید کرد در برجام حتی از توافق ژنو عقبنشینیهایی صورت گرفته است.
جلیلی همچنین گفت: "براساس برجام دستیابی به 190 هزار سو بعد از 40 سال امکانپذیر است." عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه در تحریمها متاسفانه ساختار تحریمها حفظ میشود و به سازوکار بازگشت پذیری فوری شورای امنیت مشروعیت داده میشود، عنوان کرد: "اگر ایران به عدم پایبندی توافق مقابل به مفاد برجام اعتراض کند، این اعتراض موجب میشود تحریمها برگردد و براساس قطعنامه 2231 شورای امنیت، موضوع ایران تا 10 سال ذیل ماده 41 در شورای امنیت باقی میماند." مادهی 41، نخسین بند از فصل 7 منشور ملل متحد است. همان فصلی که دولت یازدهم ادعا دارد پروندهی هستهای ایران سابقا ذیل آن قرار داشته و این دولت موفق شده با استفاده از برجام، پرونده را از این فصل خارج کند!
ذوقزدگان دستپاچه میشوند!
شکسته شدن سکوت سعید جلیلی و افشاگریهای مستدل و با سند و مدرک او اما به مذاق ذوقزدگان مقیم دولت و حامیانشان در روزنامههای زنجیرهای چندان خوش نیامد. کسانی که درطول یکی دوماه پس از جمعبندی مذاکرات تمام همت خود را برای ساکت کردن هرنوع صدای مخالفی به کار بسته و تلاش کرده بودند با توسل به انواع روشها، از برگزاری جشن ذوقزدگی در خیابانها گرفته تا توهین، تخریب و هیاهو علیه منتقدان و دست آخر مخالفت صریح با قانون اساسی و عدم ارائهی لایحهی برجام به مجلس؛ مردم را در بی خبری مطلق نگاه دارند.
نخستین واکنش ذوقزدگان دستپاچه شده، هجوم همه جانبه علیه جلیلی و ایجاد جنجال رسانهای با هدف جلوگیری از شنیده شدن استدلالهای منطقی او بود تا آنجا که فقط ظرف چند روز پس از افشاگریهای جلیلی، روزنامههای زنجیرهای حامی برجام بیش از 35 تیتر تخریبی علیه وی در نیم صفحه ی اول خود به چاپ رساندند!
گذشته از هیاهوی رسانهای با قدری چاشنی تمسخر که روزنامههای زنجیرهای علیه جلیلی به راه انداختند؛ دست موافقان برجام در برابر ایرادات کارشناسی او خالیتر از آنی بود که به نظر میرسید. این نکته در نوع مواجههی آنان با انتقادات به خوبی ظهور و بروز مییافت.
شاید بتوان حضور محمد جواد ظریف وزیر امورخارجهی کشورمان در کمیسیون ویژهی برجام را نیز ثمرهی پس لرزههای انتقادات صریح جلیلی دانست. ظریف که تا پیش از این به انحاء مختلف از حضور در کمیسیون برجام طفره رفته بود، پس از استدلالهای جلیلی در مخالفت با متن برجام، تلاش کرد تا با حضور خود قدری از تاثیرگذاری این روشنگری بکاهد. روشنگری که به نظر میرسد تاحدودی برنامههای ذوقزدگان را برای بیخبر نگاه داشتن مردم به هم زده است.
ظریف سرانجام به کمیسیون رفت
گرچه نخستین حضور ظریف در کمیسیون برجام نشانهای مثبت از تصمیم جدید او و دولتمردان برای تعامل بیشتر با مجلس بوده و از همین رو باید به فال نیک گرفته شود؛ اما پاسخهای ارائه شده توسط او نتوانست آنچنان که انتظار میرفت به ابهامات و انتقادات درخصوص توافق هستهای پایان دهد بلکه در مواردی بر ابهامات نیز افزود.
محمدجواد ظریف در این جلسه بار دیگر با ادعای خروج ایران از ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد، این را یک امتیاز قلمداد کرده و با دفاع از قطعنامه ی 2231 شورای امنیت میگوید: "در این قطعنامه اشاره به فصل 7 از کنار ماده 41 برداشته شده و موارد اشاره شده به ماده 41 جهت رفع تحریمهاست. بنابراین از نظر ما قطعنامه 2231 خارج از فصل هفتم است." وی همچنین مشارکت ایران در صدور این قطعنامه را نیز از دیگر امتیازات به دست آمده توسط تیم خود میداند.
او درخصوص بازگشتپذیری تحریمها برخلاف نظر اغلب منتقدانش چنین اظهارنظر میکند: "به اعتقاد ما اگر به مرحله برگشتپذیری رسیدیم قطعا ما زودتر از طرف مقابل به جای اول برمیگردیم برای این که تحریمها یک شبه وضع نشده و نمیشود بلکه سالیان درازی طول کشیده است که وضع شده است. آمریکاییها براساس "هزینههای حیثیتی" مقابله با ایران راه افتادند در مناطق و کشورهای دیگر و از آنها پرسیدند که آیا شما حاضرید هزینه حیثیتی مقابله با ایران را بپردازید یا خیر؟ چنین اقدامی برای بار دوم امکانپذیر است؟ آیا موفقیتی در پی دارد؟ بنابراین ما زودتر به جای اول برمیگردیم."
ظریف به انتقادات درخصوص عدم تصریح به لغو تحریمها در برجام نیز چنین پاسخ میدهد: "رییسجمهور (آمریکا) موظف شده از اجرای تحریمهای کشورش جلوگیری کند و اگر رییسجمهور آمریکا نتواند جلوی تحریم در حوزه هستهای را بگیرد نقض برجام شده است و مقررات نقض اجرا میشود."
پاسخ هایی که قانع کننده نبود
این سخنان خوشبینانهی ظریف اما به نظر نمیرسد بتواند مردمی که به تدریج از خلاءهای موجود در متن برجام آگاهی مییابند را قانع کند چراکه منتقدان با مقایسهی قطعنامهی 2231 شورای امنیت با قطعنامههای پیشین چنین استدلال میکنند که عبارت به کار رفته در هردو مورد درخصوص استفاده از بند 41 فصل هفتم منشور یکسان است. معنی این سخن آن است که اگر آنچنان که دولتمردان چه در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری اظهار میکردند و چه اکنون تبلیغ میکنند، قطعنامههای گذشته ایران را ذیل فصل هفتم منشور قرار میداد، صدور قطعنامهی جدید هم تغییری در آن ایجاد نکرده است و برعکس اگر قطعنامهی جدید ایران را ذیل این فصل نمیبرد بنابراین ایران هیچگاه ذیل فصل هفتم نبوده است که خروج از آن به عنوان یک دستاورد تبلیغ شود و نظر شخصی جناب ظریف درخصوص خروج از این فصل؛ آنچنان که خود در اظهاراتش در کمیسیون ابراز داشته نیز نمی تواند تغییری در حقیقت امر ایجاد کند.
از سوی دیگر منتقدان، مشارکت ایران در صدور این قطعنامه را نه تنها یک دستاورد نمیدانند بلکه آن را یکی از اشتباهات بزرگ تیم مذاکرهکننده برمیشمارند چرا که با این اتفاق قطعنامهی اخیر شورای امنیت، از دیدگاه ایران وجههی قانونی مییابد و ایران امکان تمرد از آن را نخواهد داشت. درحقیقت برخلاف نظر جناب ظریف این نخستینبار است که کشوری در صدور قطعنامهای علیه خود و با هدف محدود کردن حقوق خود مشارکت میکند.
بهنظر میرسد ادعای ظریف درخصوص امکان برگشتپذیری سریعتر ایران نسبت به طرف مقابل نیز بیش از آنکه مبتنی بر حقایق میدانی باشد، بر یک امیدواری و خوشباوری افراطی استوار است. بسیاری از کارشناسان معتقدند برخی از تعهدات ایران در برجام اگر اجرایی شود دیگر هیچگاه امکان برگشتپذیری را ندارد. ازجمله درصورت نابودی قلب رآکتور اراک که برای ساخت آن نزدیک به سه دهه وقت و مقدار زیادی از امکانات کشور هزینه شده است، هیچگاه امکان بازیابی نداشته و برای ابد نابود خواهد شد. همچنین بازدید جاسوسان سرویسهای جاسوسی غربی از مراکز نظامی کشور تحت عنوان بازرس آژانس و افشای اطلاعات محرمانه، مسئلهای است که هیچگاه امکان جبران ندارد.
خوشبینی افراطی ظریف نسبت به دشمن غربی در پاسخ او به مسئلهی لغو تحریمها هم خودنمایی میکند آنجا که او با امیدواری به نقشآفرینی مثبت رئیس جمهور آمریکا ابراز امیدواری میکند که او برای حفظ وجههی خود و جلوگیری از شکست برجام تحریم ها را لغو کند. حال آنکه تجربه نشان داده است سران کاخ سفید اعتبار و وجههی بین المللی خود را در حفظ منافع نامشروعشان دانسته و در مواقع لزوم زیر میز بازی زدهاند.
سیاست دل بستن به اما و اگرها توسط دولتمردان ایرانی و فراموشی تجارب تاریخی بدعهدی آمریکایی ها، حتی صدای منوچهر متکی دیپلمات میانهرو و آرام کشورمان را نیز درآورده و او را واداشته تا خطاب به دولتمردان هشدار بدهد که: «از تاریخ عبرت بگیرید»
ذوقزدههایی که به دنبال تحمیلگری هستند
همانگونه که پیشبینی میشد پاسخهای برآمده از احساسات ظریف نتوانسته است موج استدلالهای منطقی جلیلی و سایر منتقدان را فرونشانده و اعضای کمیسیون را قانع کند. قاسم جعفری نمایندهی مجلس و عضو کمیسیون ویژهی بررسی برجام در گفتگو با خبرگزاری دانشجو از مغایرت سخنان ظریف درمورد رفع تحریمها با سیاستهای نظام خبرداده و از قانعکننده نبودن آن سخن میگوید.
همین مسئله عاملی است تا اعضای دولت و حامیان برجام با دستپاچگی به دنبال مالهکشی بر حقایق تلخ باشند تا آنجا که حسن روحانی رئیس دولت، کار را به تهدید کشانده و با نثار برچسب دیگری به منتقدانش، تهدید کرده که اجازه نخواهد داد عدهای که او آنها را افراطی مینامد آنچه امید مردم خوانده شده است را ناامید کنند.
در این حال اما تیم رسانههای زنجیرهای ذوقزدگان که در دوران مذاکرات با به راه انداختن جو ذوقزدگی، دست مذاکرهکنندگان کشورمان را برای چانهزنی و کسب امتیازات بیشتر خالی کرده بودند؛ اینبار نیز به جای شفافیت ترجیح دادهاند تا سیاست هوچیگری را دنبال کرده و به اصطلاح عامیانه با توسل به روش «راه بینداز، جا بینداز» از قضاوت صحیح افکار عمومی درخصوص اظهارات دوطرف جلوگیری کنند. سیاستگذاران این جریان ذوقزده، که یکی از عوامل انعقاد «توافق بد فعلی» (برجام) بودهاند، اکنون «ماله» به دست به دنبال «ماستمالیزاسیون» حفرههای هولناک موجود در برجام هستند تا بتوانند با دوقطبی کردن فضای کشور و تقلیل دعوا به درگیری دو حزب، این توافق بد را به نظام و مردم مقاوم ایران تحمیل کنند.
در این شرایط شاید یکی از بهترین راهکارها برگزاری نشستی صمیمی اما صریح در صدا و سیما با حضور منتقدان واقعی و اصلی برجام از جمله اعضای تیم مذاکرهکنندهی سابق و مسئولان وزارتخارجه ازجمله خود وزیر امورخارجه، باشد که طی آن در فضایی شفاف، منطقی و به دور از هوچیگریهای روزنامههای زنجیرهای، عموم مردم درجریان دستاوردهای احتمالی و وادادگیهای احتمالی موجود در توافق هستهای قرار بگیرند.