«60 درصد تشکیلات وزارت کشور و استانداریها احمدینژادی هستند، 75 درصد مدیران کل استانها از طیف قبلی (احمدی نژاد) هستند و وقتی به ما این آمارها را میدهند ما از خود میپرسیم: آیا اصلاحطلبان برای موفقیت امیدی دارند؟!» اینها را رییس سابق شورای هماهنگی اصلاحطلبان و از اعضای مرکزی آن بیان کرده است، اینکه اقبال عمومی به علی محمد غریبانی و رفقایش در انتخابات مجلس چقدر است، مطلب پوشیدهای است که بعد از شمارش آرا روشن خواهد شد؛ اما گره زدن زُلف موفقیت اصلاحطلبان در انتخابات پیش رو به سابقه و یا گرایشات سیاسی برگزارکنندگان دولتی آن، موضوع خطرناکی است که رنگ و بوی توطئه میدهد، به نظر میرسد پروژهی شوم تازهای در حال اجرا است!
_«تقلب» اسم رمز آشوب بود! اینها را رییس دفتر رییس دولت اصلاحات گفت، وقتی در پیشگاه مردم داشت از وطنفروشیهای خود و رفقایش تعریف میکرد. ابطحی گفت: « تمرین نگه داشتن گسترده مردم در خیابانها در چارچوب تقلب بود که میتوانست معنا پیدا کند.» سال هشتاد و هشت بود که این جماعت با القای شک و شبهه در صحت و سلامت انتخابات باعث و بانی آشوبی شدند که تا چند ماه امورات مملکت و ترتیبات معیشت مردم را مختل کرده بود. تقلب آتشزنهی هیزم آن فتنه بود. تلاش گسترده و سازمانیافتهی یک جریان سیاسی خاص، از ماهها پیش از انتخابات با کوبیدن بر طبل تقلب، هیزم آتشبازی حوادث خرداد هشتاد و هشت را فراهم کرد. حمله به شورای نگهبان و متهم کردن این نهاد فراجناحی و زیرسؤال بردن آن با خبرسازی و سناریوپردازیهای گوناگون، و القای تردید درباره عملکرد مستقل ستاد برگزاری انتخابات، از جمله ترفندهای رسانهای جریان موسوم به سبز بود.
پدرخواندگان اجنبی جنبش سبز به خوبی میدانستند زیر سؤال بردن همزمان برگزارکنندگان و ناظرین یک انتخابات، چگونه میتواند موجب سلب اعتماد عمومی و ایجاد شبهه در اذهان مردم شود. به این ترتیب این موضوع و القای تقلب در انتخابات مطابق دستورالعمل انقلابهای رنگین در دستور کار سبزها قرار گرفت. سبزها به خوبی توانستند در آن سال با اختلال در امنیت کشور و با آتش زدن هرچه سطل زباله بود، میلیاردها دلار ضرر برای مردم بتراشند. حجم خسارات مادی و معنوی که جنبش سبز به ایران و ایرانی زد، آنقدر زیاد بود که تا همیشه مطرود شود.
_یک پژوهشگر ژاپنیالاصل که تبعه آمریکاست به آمریکاییها میگوید: «باید ولایت فقیه را بزنید، اگر میخواهید در ایران موفق شوید باید ولایت فقیه را هدف قرار دهید» وقتی از او میپرسند چگونه میتوان ولایت فقیه را زد، میگوید «در قانون اساسی ایران آنچه موجب قوام و بقای ولایت فقیه است، شورای نگهبان است، اگر بتوان این رکن را از قانون حذف کرد، ولایت فقیه هم در یک رفراندوم از بین میرود.»
اینها را آیت الله جنتی دبیر شورای نگهبان گفته بود در نماز جمعه این هفتهی تهران؛ اشارهی او به مقاله فرانیسیس فوکویاما تئوریسین امریکایی است که در سال 2009 در وال استریت ژورنال به چاپ رسیده بود. فوکویاما، وضعیت امروز ایران را مشابه آلمان دوران قیصر دانسته و ضروری میداند اصل 110 قانون اساسی ایران منسوخ شود. وی در ادامه خواستار آن میشود که شورای نگهبان به نهادی مثل «دادگاه عالی» تبدیل شود. این حرفها را بعد از فجایع سال هشتاد و هشت و با درسآموختن از تجربیات آن سال بیان کرده بود. او به خوبی با درس گرفتن از اشتباهات یانکیها در روزهای بعد از انتخابات هشتاد و هشت، دانسته بود با وجود نهادی امین مثل شورای نگهبان، جمهوری اسلامی و قانون اساسیِ آن از گزند فتنهها مصون اند.
آیت الله جنتی همچنین در بخش دیگری از سخنان خود، با تأکید بر حفظ و حراست از آرای مردم در انتخابات، خطاب به "کسانی که مدام حقالناس را مطرح میکنند"، گفت: «اینها باید بدانند در انتخابات سال 88، چه کسی 40 میلیون رای ملت را حفظ کرد؟ این 40 میلیون رای مگر حق مردم و حقالناس نبود؟ این شورای نگهبان و مقام معظم رهبری بودند که رای 40 میلیون ایرانی را حفظ کردند که حقالناس بود، شما میگفتید انتخابات را باطل کنید. یعنی حقالناس 40 میلیون نفر را باطل کنید، هنوز هم در همین خط بازی میکنید!»
در آستانهی انتخابات اسفندماه، به نظر میرسد باز هم حمله به شورای نگهبان قانون اساسی و تخریب نهادهای دولتی برگزارکنندهی انتخابات در دستور برخی گروههای مطرود مردم قرار گرفته است. این جماعت که به خوبی از رویگردانی مردم بعد از خسارات هنگفتی که در حوادث هشتاد و هشت به ملت وارد کردند، آگاهند، و از اعتماد مردم و رأی آوردن در انتخابات یکسره نومید شدند، باز هم به حاشیهسازی و خوشخدمتی به اجانب دل بستند. به این ترتیب نباید چندان از حملات سازمان یافتهی اخیرشان علیه شورای نگهبان و حتی وزارت کشور تعجب کرد، مغزِ الکلی پدرخواندههاشان _از فوکویاما گرفته تا بقیه_ از درانداختن طرحی نو درمانده است، دست یاختن به سناریوهای تجربه شده در سال هشتاد و هشت احتمالاً تنها سرابی است که پیش چشمان تشنه قدرت آنها خودنمایی میکند.
استراتژی مجربی که ورشکستگان حوادث 88، در آستانه انتخابات ماه اسفند برگزیدهاند، سناریوی دو سَر سودی است که آنها را در هر صورتی موجه جلوه خواهد داد، چه اینکه بعد از تأیید صلاحیت در معرض آرای مردمی قرار گرفته و برگزیده شوند، چه آنکه به هر دلیلی رأی نیاورند. در صورت تحقق سناریوی نخست احتمالاً میکوشند تا مردم را در برابر نظام قرار دهند و در صورت دوم نیز همهی کاسه کوزهها را بر سر شورای نگهبان و دیگر نهادهای قانونی برگزارکنندهی انتخابات خواهند شکست.
با این همه ناظرین سیاسی معتقدند سناریوهای تاریخ مصرف گذشتهی آنها دیگر چندان اثربخش نیست و طشت چند و چون وطنفروشیهاشان مدتها است از روی بام افتاده است!