سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
وصیت شهدا
وصیت شهدا
لینک دوستان
ویرایش
پیوندهای روزانه
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز :28
  • بازدید دیروز :72
  • کل بازدید :320308
  • تعداد کل یاد داشت ها : 546
  • آخرین بازدید : 103/2/7    ساعت : 9:18 ص
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
تدبر در قرآن
آیه قرآن
کاربردی

فیلم سراسر خنده و استهزای «تعبیر وارونه یک رویا» تمام شد و ما در خماری خیلی چیزها ماندیم…
فقط تیتروار میگم و میرم. امیدوارم کارگردان و نویسنده عزیز این فیلم به دل نگیرن و رو پیشنهاد آخر ما حسابی فکر کنن!

1?اینکه به زن روانبخش و هاشم جاوید همه چیز و گفتن چه سودی داشت؟؟ واقعا یک مامور ارشد اطلاعاتی میاد مستقیم به همسر یک جاسوس میگه که « خانوم! شوهر شما جاسوسه؟» یا یک کارشناس کارکشته اطلاعاتی این قدر آدم نشناس هست که میاد به یه آدمی مثل هاشم جاوید اطمینان کنه؟
کلا این مامور اطلاعاتی عزیز نخود در دهانش نمی خیسد!! همین که آقای جاسوس خواست با خانم رئیس ازدواج کند رفت و به خانم اول طرف اطلاع و اطمینان خاطر داد که ببخشید شوهر شما ازدواج مجدد کرد! ایشان جاسوس است و این ازدواج مصلحتی است و ربطی به عشق و عاشقی ندارد. آن خانم هم روانی شد رفت توی بیمارستان! یا گرفتن هاشم جاوید و ارشادش که واقعا اشک را از چشم ها جاری کرد…

2?اون ساعت 6 میلیونی چه سودی داشت که یکبارم نتونستن باهاش دختره را پیدا کنن؟؟ اینکه یه مورد سوخته و شناسایی شده کلی اطلاعاتی ها رو کشت.راستی به نظرم اگه خود جاسوسا اون دختره را نمی کشتنش شاید وزیر رو هم می کشت.

3?با پای پیاده تو بیابون بدون پاسبورد کجا داشت میرفت دقیقا؟؟ تازه اونم بدون اسلحه و کارت شناسایی و اینکه چشم بسته راه رو بلده و پیاده داره میره لب مرز.
حداقل با اون بالگرد یا همون ماشینه که اونجا معطل مونده بود تا نزدیکی مرز میبردنش که کمی منطقی باشه فقط کمی.

این اوج فیلم بود واقعا جای رامبد جوان خالی …راستی اگه همون اول بیابون یه مار طرفو میزد و میمرد چی میشد! چه سناریو و فانتزی جالبی می شد. نه؟!
4- اینکه با هلیکوپتر از تهران تا مرز ارومیه را تو کمتر از نیم ساعت رفتن هم خیلی جالب بود و نشان از اوج توانایی ما داشت. اونقدر که کبری 11 هم نمی تونست این کار را بکنه!
راستی یه نکته اینکه یارو از توی چرخبال و در جاده خالی و فرعی و دور افتاده به راننده ماشین میگه سمت راست جاده توقف کن از اون تکه ها بود که نمیشد دید و یه دل سیر نخندید….

5- یکی دیگه از فانتزیای فیلم که خیلی شاهکار بود این بود که دختره و برازنده جعلی رو دزدیدن بعد دختره در حین دزدیده شدن چادر هم سرشه!!! تو خونه یعنی چادر سرش بوده یا به جناب آدم ربا گفته اقایان تروریست یک لحظه اجازه بدید من چادر سرم کنم اونها هم گفتن باشه!!! تازه برای دختره مراقب زن آوردن که یه وقت بد نشه. جالبه نه!

6- بارش شدید بارون در 50 درصد فیلم اون هم وسط تابستان از اون چیزاست که آدم شاخ در بیاره چیز عجیبی نیست! مثل اینکه کارگردان عاشق بارون بوده یا آب اضافی داشته.

راستی قابل توجه سازمان آب که اینقدر دم از نبود و کم آبی می زنن. تحویل بگیرید لطفا..

7- از همه زیباتر موبایل های اندروئیدی قابل ردیابی دست همه اطلاعاتی که همشون هم آیفونه. خیلی پولدارنا. تازه فهمیدیم پژو و زانتیا رو میشه ضد گلوله ساخت تازه شیشه هاش هم بالا و پایین بره!!!

8- نصف فیلم طول میکشه از آسانسور پیاده بشن. همینطور کارگردان علاقه زیادی به لوکیشن راهرو و راه پله داره. هر قسمت حدود یک ربع تو راه پله هستن. یه جاهائی 5 الی 6 دقیقه طول میکشه یه تلفن رو بردارن و جواب بدن ( آب میبندن به سریال) و بعد در آخر کل داستان تو 5 دقیقه جمع میشه. واقعا جالبه.

9- جالب ترین قسمتش گذاشتن دوربین و شنود توی اتاق روان بخش بود. یه LED بجای دوربین و یک خازن بجای میکروفون به هیچ جایی هم وصل نبود.
راستی که چقدر از کمبود نفرات مراقب من حرص خوردم. کاش بجای استفاده از ماموران زنده، در جلو برج و داخل لابی، راهرو، جلو در آپارتمان و حتی داخل آپارتمان، از فید دوربین مدار بسته استفاده می کردند.

10- جالب اینجاست که همه تروریستها هم با هم میرن توی خونه و هیچ کس هم داخل ماشین نمیمونه!« کاری که حتی یه عده سارق و دزد معمولی هم انجام میدن چه برسه به یه گروه تروریستی!»

11- جالب تر اینه که وقتی مامور امنیتی اطراف خونه زخمی میشه بجای اینکه اول قضایا رو بسرعت به مرکز اطلاع بده یه ساعت خودشو می کشونه تا یه ردیاب رو زیر ماشین تروریست ها جاسازی کنه! خب پدر آمرزیده اول اطلاع بده بعدا برو ردیاب رو نصب کن.

و از اون جالب تر از همه ردیابیه که مامور محافظ خونه روی ماشین کار میذاره. ردیابی که یه شب تا صبح طول میکشه تا موقعیت هدف رو نشون بده!!!

12- اینکه بستگان فرد امنیتی به صورت عامدانه درگیر یک پروژه ضد تروریستی می‌شوند یا در وضعیتی که هاشم جاوید ویه مامور اطلاعاتی کشته شدن و طبیعتا اقدامات اطلاعاتی اطراف خانه دانشمند سازمان انرژی اتمی باید تشدید بشه، فقط یه مامور اطلاعاتی باید اطراف اون خونه باشه و یا اینکه جلسات امنیتی در خانه افراد برگزار می‌شود. مأمور حراست برای گفتن یک خبر به خانه فرد مورد نظر می‌رود از اون کاراست که یه بچه 10 ساله که با اطلاعات سر و کارنداره هم متوجه میشه اشتباهه چه برسه به کسانی که مویی در این راه سفید کردن.

در کل ادم وقتی این فیلم ها را میبینه دلش میخاد با سر بره تو دیوار!

اما پیشنهاد سازنده که اول قولش را به آقای جیرانی و دست اندرکاران این فیلم دیدنی دادم:

اول اینکه به نظرم این فیلمو باید میدادن عموپورنگ برای آشنا کردن بچه ها با مفاهیمی مثل جاسوسی و امنیت و از این دست چیزا پخش می کرد و براشون قصه می گفت! البته صحنه های خشنش باید شطرنجی یا حذف می شدها!

در ثانی آقای جیرانی من نمیدونم شما چقدر دستمزد گرفتین که این کار رو بسازین ولی میخوام بپرسم که از این به بعد چقدر دستمزد میگیرین که از این کارها نسازین یا خواستید دوباره چنین سوژه هایی ژانر پلیسی را کار کنید حداقل با چند تا کارشناس و مشاور و گرفتن اطلاعات اولیه بسازید یا لااقل یه چند تا از فیلمهای بین المللی و مشهور در این زمینه رو نگاه میکردید تا بفهمند دنیا کجاست.

ثالثا از اونجا که نشوندن خنده بر لبان مردم این روزگار کلی ثواب داره و ما راضی به بیکار شدن شما نیستیم پیشنهاد میدم با عوامل خندوانه یکی بشدید و با هم خندوانه را بسازید شاید مردم بیشتر بخندن.

پ ن 1: راستی اگه فردا دیدی یه نظرسنجی گذاشتن که این سریال با 99?9999 درصد ببیننده عاشق و شیفته مواجه بوده تعجب نکنا. من که عاشق این فیلم بودم.

پ ن 2: در کل این فیلم به واقع تونست اعتبار وزارت اطلاعات رو ببره زیر سوال. راستی چطور وزارت اطلاعاتی که ریگی را با اونفرمول پیچیده از تو آسمون کشوند ایران و دستگیرش کرد اجازه تولید اینچنین فیلم های کودکانه ای رو داده؟
من به سهم خودم از این سربازان گمنام امامزمان و زحمتکشان وزارت اطلاعات عذرخواهی می کنم.





      

حسن عباسی عصر دیروز با حضور در جمع دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز به تحلیل مسائل روز پرداخت.

 

وی در بخشی از سخنانش با اشاره به خبر کشف سکه، موبایل و سیم کارت از بندی که  مهدی هاشمی در آن زندانی است گفت: با خود فکر می‌کردم این هفته «دکتر سلام» می‌خواهد چه محوری داشته باشد، که با این اتفاق سوژه این هفته آن مشخص شد.

 

این استاد دانشگاه در بخش دیگری از صحبت‌هایش با اشاره به اینکه بسیاری از افراد شاخص در نظام ابا دارند که بگویند الگوی مورد نظر برای ما امروز شخص رهبری است افزود: یکی از علما که شاهد عقد دختر رهبر معظم انقلاب بود تعریف می‌کرد که همه موارد خواستگار دختر ایشان حل بود اما رهبر انقلاب موضوعی را به عنوان شرط مطرح کردند و فرمودند: «مادامی که من رهبر هستم شما فعالیت اقتصادی نباید داشته باشید». جامعه که نمی‌گوید فردا چنین جوانی خودش لیاقت و نبوغ و شایستگی داشت فردا جامعه می‌گوید که این‌ها دستشان رسید، ما امکانش را نداشتیم، اینها پسران رهبری بودند، دامادهای رهبری بودند، دختران شخص رهبر بودند، عروس‌های شخص رهبری بودند.





      

خبرگزاری فارس: آقای هاشمی! شما با «حق الناس» چه کردید؟

حق الناس» مفهومی است که اخیراً به یکی از پربسامدترین کلیدواژه ها در مواضع آیت الله هاشمی رفسنجانی تبدیل شده است و تقریبا کمتر اظهارنظری از سوی ایشان است که در آن، پای این مفهوم به میان نیاید. پس از هر اعلام موضع نیز، رسانه های حامی آیت الله، همین واژه را به تیتر نخست خود تبدیل می کنند. رئیس مجمع تشخیص مصلحت اما اصرار دارد که این واژه را از بیانات رهبرانقلاب در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال 92 وام گرفته است و البته بیراه نیز نمی گوید.

اگرچه با یک جستجوی ساده در مجموع بیانات رهبرانقلاب -  پیش و پس از انتخابات مختلف طی 25 سال اخیر- می توان به راحتی پی برد که مفهوم «حق الناس» اختراع گفتمانی جدیدی در لسان رهبری نیست و تواتر تاکیدات ایشان بر ضرورت «تلقی رای مردم به عنوان یک امانت» به گونه ای است که می توان از مجموع آنها یک «منشور جمهوریت» تدوین و ارائه کرد؛ اما طبیعتاً از دیگرسو، نمی توان آقای هاشمی رفسنجانی را به دلیل تاکید - هرچند دیرهنگام - بر یک مفهوم مطرح شده از سوی رهبر انقلاب، ملامت نمود. بسااینکه یکی از وظایف مهم پیشکسوتانی چون آیت الله هاشمی از نگاه مردم و بدنه اجتماعی انقلاب، امتداد بخشی به مفاهیم مطروحه و بسط گفتمان رهبری است.

هاشمی «حق الناس» را چگونه تفسیر می کند؟

در این میان اما، یک نکته مهم و اساسی، تفسیر و نوع پردازش آقای هاشمی از مفاهیم مطرح شده از جانب رهبر انقلاب و نیز کاربرد این مفاهیم در یک «زمینه سیاسی» خاص است. یک تحلیل محتوای ساده از آن دسته اظهارات آقای هاشمی که در آنها موضوع «حق الناس» را مطرح نموده، بیانگر آن است که وی این مفهوم را در چارچوب سیاسی خاصی ارائه می کند که بر اساس آن، عملاً رقبای سیاسی او متهم به عدم توجه به حق الناس می شوند.

 به عنوان مثال آقای هاشمی طی سخنانی در همایش جهان عاری از خشونت چنین می گوید: «دوستانی هستند که در برخی کارها دخالت و حق الناس را ضایع می کنند. این افراد تصور می کنند فکر و باند آنها حق دارند آرا و نظر مردم را نادیده بگیرند. این افراد خارج از محیط اسلامی و افکار امام (ره) و حکم اسلامی هستند و این تعدی به حقوق مردم و حق الناس است. حق الناس را حتی خود خداوند هم نمی تواند ببخشد و باید رضایت مردم را جلب کرد...این افراد باید بروند و فرد به فرد کشور را راضی کنند تا خدا نیز آنان را ببخشد.» ( خبرگزاری ایرنا 94/3/13)

یا در دیدار گروهی از فعالان حزبی و سیاسی با تاکید بر واژه حق الناس چنین اظهار نظر می کند:« معلوم نیست که چرا بعضی از مدعیان تندرو، به جای تبلیغ این جمله تاریخی، از تکرار آن نگرانند، در حالی که اگر این نکته در فرهنگ جامعه نهادینه شود، تبلیغات سوء دشمنان در خصوص انتخابات برای همیشه خنثی خواهد شد».(سایت شخصی هاشمی رفسنجانی 93/9/17)

چند روز پیش نیز آقای هاشمی در دیدار برگزیدگان استان خراسان رضوی تصریح کرد:« رهبری جامعه، رأی مردم را حق الناس خواندند و  نمی دانم  چرا رسانه ها به ویژه رسانه ملی این نکته ظریف را در جامعه بیشتر تبیین نکرده و آن را توضیح نمی دهند.» (سایت شخصی هاشمی 4/6/ 94)

با این تفاصیل، به نظر می رسد در حالی که رهبرانقلاب تاکید بر حق الناس را به عنوان یک توصیه عمومی و بدون اشاره به یک طیف یا جریان خاص سیاسی مطرح کرده اند، آیت الله هاشمی تلاش می کند تا با تعریف یک «غیریت سیاسی» و ایجاد شکافی گفتمانی، عدم رعایت حق الناس را به یک جریان خاص – رقبای سیاسی خود – نسبت داده و نیز این گونه بنمایاند که بر خلاف نظر رهبری، عده ای به طرح موضوع حق الناس تمایل ندارند.

علی القاعده مجال محدودی چون این گفتار، توان و حوصله سنجش دقیق این مدعای آقای هاشمی رفسنجانی را ندارد. و عالی القاعده، مطالعه تاریخ انتخابات بعد از پیروزی انقلاب اسلامی کارنامه روشنی از نوع نگاه  جریانات و طیف های گوناگون به مقوله حق الناس را نمایان و مشتاقان را در این خصوص اقناع می سازد.

متدولوژی بررسی کارنامه هاشمی در  موضوع حق الناس

 آنچه شاید در این گفتار مختصر بتوان گوشه ای از آن را آشکار ساخت، کارنامه خود آقای هاشمی در نحوه مواجهه با «حق الناس» است. گفتیم که آقای هاشمی این مفهوم را چنان تفسیر می کند که گویی رقبا و مخالفان سیاسی او هستند که بر ارابه ویرانگر تضییع حق الناس نشسته و نیز از تبیین و تکرار آن، هراس و واهمه دارند. اما سئوال این است که خود آقای هاشمی با حق الناس چه کرده  و چگونه با آن مواجه شده است؟ علی القاعده بهترین راه برای پاسخ به چنین سئوالی سنجش در ترازوی عمل است. اگر نماد «حق الناس» را در حوزه سیاسی همان گونه که آقای هاشمی تصویر می کند، انتخابات و صندوق رای تصویر کنیم، خود ایشان در مقابل رای مردم چگونه تمکین کرده است؟  آن گاه که مردم نظر و دیدگاه خود را در قالب برگه های رای به صندوق های اخذ آرا ریخته اند و همه ارکان اجرایی و نظارتی، سازوکار اخذ آرا را تایید نموده و نهایتاً رهبر معظم انقلاب انتخابات را تنفیذ کرده اند، آقای هاشمی چه واکنشی و چه مواجهه ای با این حق الناس آشکار و عیان داشته است؟  

از منظر قرابت زمانی شاید نخستین واکنش ذهنی به  نحوه مواجهه آیت الله هاشمی با حق الناس، یادآوری انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 و حوادث و فتنه بعد از آن باشد. حوادثی که قطعاً آقای هاشمی و خانواده و فرزندان ایشان، نقشی تعیین کننده در آن داشتند و تحلیل آن فتنه پردامنه، بدون اشاره به نقش آقای هاشمی امکان پذیر نیست.

انتخابات سال 88 و حضور 40 میلیونی مردم پای صندوق های رای، به تعبیر مقام معظم رهبری« پتک جمهوریت» بر سر دشمنان نظام و ملت بود و شکوه حضور 85 درصدی، چشم جهانیان را خیره کرد اما با القای شبهه بی پایه تقلب، فرصت عظیم به یک آسیب و تهدید تبدیل گشت و فتنه ای پدیدار آمد که متاسفانه آقای هاشمی رفسنجانی نقشی بی بدیل در آن ایفا کرد. با این وجود، و به رغم سایه سنگین آیت الله هاشمی بر فتنه 88 در این بررسی از آن می گذریم بدین بهانه که وی در انتخابات ریاست جمهوری دهم مستقیماً در معرض رای مردم نبود و ماجرای فتنه غیر از آقای هاشمی، رئوس و سرجنبانان دیگری نیز داشت و نمی توان کل ماجرا را در ایشان خلاصه کرد.

اما اگر چهار سال به عقب برگردیم، انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 شاید ملاک و شاخص بهتری برای ارزیابی نوع برخورد آیت الله هاشمی رفسنجانی با مقوله حق الناس و رای مردم باشد. چرا که در این آزمون ملی، آقای هاشمی مستقیماً وارد صحنه رقابت و انتخابات شد و در معرض رای و داوری ملت قرار قرار گرفت .

«خاکریز آخر» چگونه ایجاد شد؟

در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، آقای هاشمی رفسنجانی پس از یک دوره نسبتاً طولانی هروله بین آمدن و نیامدن، نهایتاً سدّ تردید را شکست و پای در میدان رقابت گذاشت. میدانی که به لحاظ ظاهری و با توجه به آرایش سیاسی موجود، چندان هم برای او ناهموار نبود. پس از افول جریان اصلاحات در انتخابات شورای شهر دوم و مجلس هفتم، بخش قابل توجهی از دیوانسالاران دولت خاتمی و حتی فعالان سیاسی حامی این دولت بدین نتیجه رسیده بودند که برای جلوگیری از سومین شکست، چاره ای جز سپرانداختن در برابر هاشمی و رفتن زیر چتر او – که در عهد مجلس ششم عالیجناب سرخ پوش لقبش دادند – ندارند و تداوم حضور آنها در بدنه اجرایی، صرفاً با استقرار هاشمی بر کرسی ریاست جمهوری امکان پذیر است. بر این اساس تعداد زیادی از وزیران و استانداران و مدیران ارشد و میانی دولت خاتمی وارد گردونه حمایت از هاشمی در انتخابات شدند. طیف رادیکال جریان اصلاح طلب – مجاهدین و مشارکت- نیز اگرچه در مرحله نخست انتخابات برای حفظ هویت، مصطفی معین را روانه میدان رقابت کرد اما چند صباح بعد، پدر معنوی این طیف یعنی بهزاد نبوی به صراحت اعلام کرد که «خاکریز آخر» ما در انتخابات، هاشمی بود.

جایگاه هاشمی رفسنجانی در بین لایه سیاسی جریان اصولگرا نیز چندان نامناسب نبود.اگرچه بدنه اجتماعی این جریان به شدت با رئیس جمهور دولت سازندگی زاویه داشت اما بخش هایی از احزاب و گروه های سیاسی این جریان به واسطه سوابق عاطفی و تشکیلاتی، در زمره حامیان ریاست جمهوری هاشمی قرار گرفتند.

در چنین شرایطی، هاشمی رفسنجانی با اطمینان و اعتمادی نسبتا بالا وارد عرصه انتخابات شد. مجری این انتخابات نیز دولت خاتمی بود که بر اساس آنچه گذشت، بخش قابل توجهی از استانداران و وزیران آن رسماً برای آقای هاشمی فعالیت انتخاباتی می کردند.پس جای هیچ احساس نگرانی و تشویشی نبود.

دولت خاتمی و سالم ترین انتخابات

 روز 27 خرداد 84 انتخابات با حضور 29/4 میلیون صاحب حق رای برگزار شد. نتیجه این انتخابات، موکول شدن تعیین رئیس جمهور به مرحله بعدی از میان آقایان هاشمی رفسنجانی و محمود احمدی نژاد بود. هاشمی 6/2 میلیون و احمدی نژاد 5/7 میلیون رای به خود اختصاص داده و بقیه آرا نیز بین دیگر کاندیداها تقسیم شده بود.

در این میان مهدی کروبی که بر خلاف بسیاری پیش بینی ها رای قابل توجهی به خود اختصاص داده بود، بدون ارائه مستندات  قابل قبول، شبهاتی انتزاعی درباره ناسالم بودن انتخابات مطرح کرد که به دلیل فقدان مستندات، خواب سحرگاهی او به موضوعی طنزآلود در محافل تبدیل شد. طرفه این که برگزاری و اجرای انتخابات 27 خرداد بر عهده وزیر کشور دولت خاتمی یعنی حجت الاسلام موسوی لاری بود که از قضای روزگار، عضو فعال مجمع روحانیون مبارز یعنی همان تشکل اصلاح طلبی بود که مهدی کروبی دبیرکلی آن را بر عهده داشت و هیچ قابل تصور نبود که موسوی لاری، رفیق دیرینه و دبیرکل تشکل متبوع خود را با تقلب از صحنه به در کند!

بر همین پایه نیز بود که موسوی لاری در واکنش به اظهارات و شبهات مهدی کروبی، از مدیریت خود بر انتخابات 27 خرداد قاطعانه دفاع کرد و  طی مصاحبه ای گفت: « قطعاً انتخابات 27 خرداد از نظر شرایط اجرا یکی از بهترین انتخاباتی است که تاکنون در کشور برگزار شده است. این انتخابات از نظر آرامش و امنیت و همکاری بین نیروهای نظارتی و اجرایی در سطح خوبی برگزار شده به صورتی که حتی در مناطق مختلف شکایتی در خصوص برگزاری انتخابات مطرح نشد. اعتراضاتی که هم مطرح شود در مورد قبل از انتخابات و چگونگی و نحوه تبلیغات است.» (خبرگزاری فارس 84/4/3)

یونسی وزیر اطلاعات دولت خاتمی نیز در واکنش به اعتراضات کروبی تصریح کرد:« آقای کروبی بالاخره رای نیاورده و حق دارد ناراحت باشد. فرمایشات آقای کروبی را بعداً پاسخ خواهیم داد. البته مستندات ایشان برای خودشان محترم است.» (خبرگزاری فارس 84/4/3)

 سیدمحمد خاتمی رئیس جمهور وقت نیز با رد ادعای مخدوش بودن انتخابات 27 خرداد با قطعیت اعلام کرد که در این مرحله‌ از انتخابات تخلفی صورت نگرفته و اگر هم بوده اندک بوده است به گونه‌ای که تاثیری بر نتیجه‌ آرا نداشته است.(خبرگزاری ایسنا 84/4/3)

مرحله دوم سالم تر از مرحله اول

اما مرحله دوم انتخابات به سرعت فرا می رسید. در میانه دو جمعه،  فضای دوقطبی بسیار سنگینی فراهم شده بود. در کنار تبلیغات سنگین و فراگیری که توسط جریان های سیاسی مختلف برای هاشمی رفسنجانی در سراسر کشور صورت می گرفت، حجم بالایی از تخریب علیه او نیز رقم خورد. اما بی اخلاقی ها فقط نصیب هاشمی نبود. رقیب او یعنی محمود احمدی نژاد نیز از جانب حامیان هاشمی در معرض تندترین و بی سابقه ترین تخریب ها قرار داشت. گروه های اصلاح طلب رسماً از احمدی نژاد به عنوان فاشیست، متحجر و... یاد کرده و کار بدانجا رسید که مرعشی نماینده آقای هاشمی در جریان یک مناظره تلویزیونی تصریح کرد که ریاست جمهوری به قیافه احمدی نژاد نمی خورد!

در چنین فضایی اگرچه بی اخلاقی و تخریب دوجانبه وجود داشت اما تقریبا هیچ حرفی از شبهه در سلامت انتخابات در میان نبود. شاید اگر دلهره ای هم وجود داشت، در وجود طیف رقیب آقای هاشمی رفسنجانی بود که به عینه می دیدند اعضای دولت مجری انتخابات، با صراحت از هاشمی حمایت نموده وبرای ریاست جمهوری او گریبان چاک می کردند. سرانجام روز سوم تیر فرا رسید و مرحله دوم انتخابات برگزار شد. انتخاباتی با حضور گسترده مردم و حاشیه هایی اندک به همراه تاکیدات پی در پی مسئولان دولتی بر روی خروجی خبرگزاری ها و صفحه تلویزیون که: همه چیز به خوبی و سلامت پیش می رود.

یونسی وزیر اطلاعات دولت خاتمی در روز سوم تیر، روند اخذ رای در سراسر کشور را این گونه تشریح کرد:« تاکنون در سراسر کشور هیچ حادثه‌ منفی و بدی گزارش نشده و امنیت و آرامش کامل در همه شعب اخذ رای برقرار است... پیش‌بینی من افزایش مشارکت بیشتر نسبت به مرحله اول به ویژه در شهر تهران است...تمامی تدابیر لازم برای برگزاری یک انتخابات خوب و مطمئن فراهم شده و ساز و کار لازم برای حفظ آراء مردم پیش بینی شده است... مردم نباید به شایعات توجه کنند. هیچ کس امکان تاثیر گذاری در صندوق های رای ندارد.»(خبرگزاری فارس 84/4/3)

سید محمد خاتمی رئیس جمهور نیز با تشریح فرآیند انتخابات مرحله اول و دوم تصریح کرد: « از نظر رأی‌گیری، از نظر رأی خواندن و انداختن رأی به صندوق به لطف خداوند سالم‌ترین انتخابات را برگزار کردیم و الآن هم به لطف ملت شریف ایران عرض می‌کنم که ما سلامت انتخابات را تضمین و اگر مواردی در روند انتخابات تخلفی وجود داشته باشد از طریق قانونی اعلام می‌کنیم. پس انتخابات، انتخابات سالمی است... از نظر برگزاری انتخابات با وجود ناظران، مجریان و نمایندگان نامزدها در جریان رأی‌گیری و رأی‌شماری به لطف خدا تخلفی در این زمینه نخواهد بود و انتخابات سالم خواهد بود.»(خبرگزاری ایسنا 84/4/3). 

 شخص آیت الله هاشمی رفسنجانی هم پس از انداختن رای به صندوق، در مصاحبه با خبرنگاران چنین گفت:« به لطف خداوند مرحله اول انتخابات خیلی خوب گذشت و بر اساس اطلاعاتی که از سراسر کشور می‌رسد آمادگی مردم برای دور دوم هم مطلوب به نظر می‌رسد. البته برخی فکر می کنند که به نسبت دور پیش بهتر است و برخی فکر می‌کنند همانطور است ولی به هرحال اگر حضور چشمگیری این دوره هم شکل گیرد باعث افتخار خواهد بود.»(خبرگزاری فارس84/4/3)

هاشمی حتی تبلیغات مرحله دوم را نسبت به مرحله اول سالم تر دانست و تصریح کرد:« تبلیغات این بار به نسبت دوره قبل سالمتر برگزار شد و آمار و نظرسنجی‌ها می‌گوید که رقابت فشرده است ولی یک مقدار من جلوتر هستم.»(همان)

هاشمی در خصوص تضمین سلامت انتخابات هم گفت: «من در این دوره با استفاده از تجربه مرحله اول با وزارت کشور، ریاست جمهوری و شورای نگهبان مذاکراتی داشته‌ام و فکر می کنم ضعف های آن دوره تا حدودی برطرف شده و انتخابات این دوره سالمتر برگزار شود. »(همان)

انتخابات سوم تیر سرانجام به پایان رسید و فرجام آن رویارویی سنگین و نفس گیر که صفحه جدیدی از سیاست در جمهوری اسلامی ایران را رقم زد، پیروزی محمود احمدی نژاد با کسب 17/2 میلیون رای از مجموع 27/9 میلیون رای اخذ شده بود. هاشمی رفسنجانی هم در این رقابت نفس گیر با شکست از رقیب جوان و تازه نفس، توانست تنها رای حدود 10 میلیون نفر را به خود جلب کند.

پذیرش بی شبهه شکست در اردوگاه اصلاحات

تفاوت آرا فاحش بود: بیش از 7 میلیون رای. بر همین اساس بود که رئیس جمهور وقت یعنی سید محمد خاتمی به عنوان برگزار کننده انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری، بی هیچ تردیدی در ماهیت انتخابات، طی پیامی ضمن تشکر از مردم به خاطر حضور گسترده پای صندوق های رای، به رئیس جمهور منتخب نیز تبریک گفت و تصریح نمود:  «من این حضور را به ملت شریف ایران تبریک می‌گویم و هم‌چنین به رییس‌جمهوری منتخب محترم که افتخار کسب اعتماد مردم را به دست آورده است و امروز بار سنگین پاسخگویی به مطالبات برحق ملت و پاسداری از دستاورد بزرگ انقلاب اسلامی، یعنی نهادینه کردن مردم‌سالاری دینی را بر دوش دارد.»(خبرگزاری ایسنا 84/4/8)

شاید خاتمی از پس پرده و امکان تلاش برخی برای عدم تمکین به نتایج انتخابات خبری داشت که در پیام خود  هشدار داد: «امروز همه‌ ما صرف نظر از نتیجه‌ انتخابات باید بر آن‌چه در ایران تجربه می‌شود احترام بگذاریم. مردم با ملاک‌های مختلف برای برآوردن خواسته‌هایی که دارند انتخاب می‌کنند. این طبع دموکراسی است و خواهد بود. مهم آن است که بتوانیم موقعیت‌های آزاد را برای انتخاب فراهم کنیم و نیز قدر مردم بزرگواری که صاحب اصلی انقلاب و کشورند را بدانیم.»(همان)

رسانه های اصلاح طلب نیز با پذیرش شکست، بلافاصله از نامه ای خبر دادند که «عباس عبدی» پیش از این برای هاشمی فرستاده و شکست اور ا پیش بینی کرده بود: « عباس عبدی، روزنامه نگار و فعال سیاسی، در تحلیلی برای ستاد انتخاباتی اکبر هاشمی رفسنجانی، پیشاپیش شکست او را در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری ایران هشدار داده بود. .. عبدی، در این نامه که ظاهراً در تاریخ 30 خرداد، سه روز قبل از دور دوم انتخابات به یکی از نزدیکان آقای هاشمی رفسنجانی فرستاده، خواستار کناره گیری او به نفع مهدی کروبی شده بود زیرا عقیده داشت که آقای کروبی، شانس بیشتری برای پیروزی بر نامزد محافظه کاران دارد.»(خبرگزاری ایسنا 84/4/8)

بهزاد نبوی پدر معنوی طیف رادیکال اصلاح طلب که هاشمی را خاکریز آخر جریان متبوع خود می دانست، چندی پس از انتخابات  سوم تیر در تحلیل این انتخابات، بی هیچ خدشه ای درباره نتیجه آن، چنین می گوید: « ... دوپینگ پیروزی مرحله‌ اول نمی‌توانست رأی 5 میلیونی را به 17 میلیون برساند. بلکه در مرحله‌ دوم در میان مردم ناامید از اصلاحات این تصور ایجاد شد که کسی از جنس خودشان آمده است و این فرد تبدیل به نماد مظلومیت شد که همه علیه او برخاسته‌اند. ...این احساس در میان مردم محروم ایجاد شد که این همان است که ما به دنبال او می گشتیم و طرف مقابل هم به نماد مدیریت 27 ساله‌ کشور تبدیل شد که حق مردم را خورده و نگذاشته درآمد نفت، سفره‌ها را رنگین کند.»(خبرگزاری ایسنا 84/4/8)

سازمان مجاهدین انقلاب، قوه تئوریک جریان اصلاحات نیز در بیانیه تحلیلی خود پیرامون انتخابات سوم تیر این گونه نوشت:« بخش قابل توجهی از جامعه از میان دو کاندیدای مرحله دوم آقای هاشمی رفسنجانی را نماد حاکمیت یافتند و آقای احمدی‌نژاد را نماد تغییر و از جنسی متفاوت با حاکمیت تلقی کردند. از این رو سخاوتمندانه رای خود را به نفع کسی به صندوق ریختند که به نظر ایشان مخالف وضع حاکم و نارسایی‌های آن است.»(خبرگزاری ایسنا 84/4/8)

همان گونه که ملاحظه می شود حتی رادیکال ترین لایه های جریان اصلاح طلب و موتلفین آقای هاشمی رفسنجانی، شبهه و خدشه ای در نتیجه انتخابات نداشتند. چون دولت مستقر و برگزار کننده انتخابات، عملاً حامی هاشمی بود و عقلاً و منطقاً قابل قبول نبود که چنین دولتی به ضرر خودش و به نفع رقیب تقلب انتخاباتی کند.

هاشمی، حواله به دادگاه الهی و و روز انتقام

اما نحوه مواجهه آقای هاشمی رفسنجانی با این حماسه بزرگ و باشکوه چه بود؟ او در حالی که هدف از کاندیداتوری خود را  تحقق اهدافی چون حضور حداکثری مردم در انتخابات و انتخاب رئیس جمهوری با رای بالا ذکر کرده بود، بدترین مواجهه را با حماسه بزرگ انتخابات سوم تیر 84 داشت. گویی نتیجه انتخابات چنان برای آقای هاشمی تلخ و گزنده بود که برای نخستین بار، باب ناشایست خدشه در سلامت انتخابات را بدون طی روال قانونی باب کرد.

هاشمی رفسنجانی برخلاف رویه و عرف جاری و برای نخستین بار به رئیس جمهور منتخب ملت تبریک نگفت و تنها ابراز امیدواری کرد که  او از عهده مسئولیت عظیم برآید!

وی در بیانیه ای که به مناسبت انتخابات صادر کرد، با زیر سئوال بردن روال قانونی،شکایت از داوران انتخابات را به دادگاه الهی  حواله کرد و البته خود در مقام قاضی این دادگاه، برای داوران انتخابات، «انتقام الهی» نیز وعده داد. هاشمی چنین نوشت: « بنا ندارم که در مورد انتخابات، شکایت به داورانی که نشان دادند نمی‌خواهند یا نمی‌توانند کاری بکنند ببرم و شکایت خود را فقط همانند مورد قبل در دادگاه عدل الهی مطرح می‌کنم، خدایی که باتوکل بر او و برای جلب رضایتش به صحنه آمدم و با او معامله کردم و می‌دانم در انتقام الهی اگر کسی معاقب شود قطعا مردم، انقلاب اسلامی و ایران نخواهند بود و فقط مجرمان واقعی مجازات می‌شوند.»(خبرگزاری ایسنا 84/4/4)

این نوع مواجهه، فی الواقع عدم تمکین به نتیجه انتخابات بود.هاشمی رفسنجانی در بیانیه خود، هدف از حضورش در عرصه انتخابات ریاست جمهوری نهم را خنثی کردن اهداف سه گانه دشمن اعلام کرد اما همان دشمنان و رسانه های وابسته به آنها، با دستاویز قرار دادن بیانیه آقای هاشمی، تا مدت ها حجم سنگینی از هجمه و تخریب را متوجه جمهوری اسلامی نموده و با استناد به این بیانه، انتخابات باشکوهی را که در دو مرحله آن نزدیک به 57 میلیون رای به صندوق ها ریخته شد، خدشه دار کردند.

البته سبک تنظیم بیانیه کذایی آقای هاشمی به گونه ای است که در تلقی نخست، سویه اصلی اعتراض او متوجه تخریب ها به نظر می رسد اما نکته اینجاست که خود او در اظهارات روز رای گیری سوم تیر، به صراحت تاکید می کند که در مرحله دوم، تبلیغات سالمتراز مرحله اول بوده است. فلذا کاملاً واضح است که موضوع تبلیغات و تخریب دستاویزی برای خدشه وارد کردن به اصل انتخابات است.

هر چه خواستند توی صندوق ریختند!

چندین سال بعد، هاشمی رفسنجانی طی سخنانی در جمع یک گروه سیاسی اصلاح طلب ضمن بازخوانی انتخابات سال ریاست جمهوری سال 84 از منظر خود، صراحتاً ادعای تقلب در آن انتخابات را مطرح  و استانداران دولت خاتمی را متهم کرد که انتخابات را رها نموده و طرف مقابل هر چه خواسته است در صندوق ها ریخته است! هاشمی با گلایه شدید از اصلاح طلبان، حتی تایید صلاحیت کاندیداهای اصلاح طلب(معین و مهرعلیزاده) را توطئه علیه خود تلقی کرده و چنین می گوید:

« امّا در انتخابات 84 چه اتفاقی افتاد؟ برگزار کننده انتخابات دولت اصلاحات بود، استاندارها هم همه اصلاح طلب بودند، عده ای آمدند و خواهش می کردند از من که بیا ، نیایید بعد از ما  اوضاع یک جور دیگری می شود. ولی من واقعاً نمی خواستم بیایم. تا فهمیدند من ممکن است بیایم آنها لشگر کشی کردند ... کاری که اتفاق افتاد همان اشتباه اصلاح طلبان بود دوباره. نفهمیدند که بعد از اینکه افرادی رد صلاحیت شدند چطور اینها را برگرداندند. برای چی برگرداندند؟ موقعی بود که فهمیدند من می آیم. یعنی وقتی فهمیدند من می آیم می دانستند رای خیلی بالاست. گفتند تفرقه بیندازیم. آنها از خدا خواسته گفتنند ما که مایوس بودیم یک راهی پیدا شد و آن جوری شد. حتی مرحله دوم، استاندارها که به کلی ول کردند، اصلا کاری نداشتند به انتخابات، هرچی خواستند توی صندوق ریختند و هر چی هم خواستند خواندند، کار دیگری نداشتند.» ( سخنرانی در جمع حزب اراده ملت92/12/4)

بدین ترتیب، هاشمی رفسنجانی مدعی است در انتخاباتی که دولت اصلاح طلب و استاندارانی که حامی خود او بوده اند (و برای حضورش در انتخابات از وی دعوت کرده اند!) عملا بسترساز تقلب انتخاباتی علیه وی شده اند.

این نمونه عینی مواجهه آقای هاشمی رفسنجانی با «حق الناس» است. حق الناسی که حتی تندترین جریانات موتلف هاشمی و مخالف رقیب وی، بدان معترف بوده و در آن شک و شبهه ای وارد نکردند و دولتی که اتفاقاً حامی ریاست جمهوری آقای هاشمی بود، بر پاسداری کامل از این حق الناس اصرار داشت و تا به امروز نیز آن دولتمردان تاکید دارند که سالمترین انتخابات را برگزار کرده اند.

شک نباید کرد که اصرار بر همین رویه خطای آقای هاشمی در مواجهه با حق الناس، سنگ بنای فتنه بزرگ پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 بود. گویی در این عرصه جدید، آقای هاشمی منتظر همان «انتقام» بود که چهار سال پیش وعده اش را داده بود. برخی منسوبین به ایشان از مدت ها قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دهم بر آتش عدم سلامت انتخابات دمیدند و روز انتخابات 22 خرداد، همسر ایشان صراحتاً اعلام کرد اگر یک کاندیدای خاص رای نیاورد، تقلب شده و مردم باید به خیابان ها بریزند. و همین گونه نیز شد و گذشت آنچه گذشت!

حق الناس یعنی دفاع از جمهوریت در برابر فتنه اشرافیت

حقیقت این است که احترام و اعتقاد به حق الناس یک شعار و لقلقه زبان نیست. یک باور و اعتقاد است. حتی غربی ها در تبیین دمکراسی مورد نظر خود تاکید دارند که دمکراسی توسط افراد دمکرات قابل پیاده شدن است و افراد باید روحیه دمکرات منشانه را نخست در خود تقویت کنند تا بتوانند دمکراسی را در جامعه بگسترانند.

نمی توان شعار حق الناس داد اما در سربزنگاه های حساس، این مفهوم را پیش پای خواسته های خود قربانی کرد. نمی توان شعار مردمسالاری داد اما رای و خواسته مردم را آنگاه که به سمت و سوی ما نبود، نپذیرفت و به سینه دیوار زد.

نمی توان انتخابات را هر گاه به نفع ما نبود- ولو با تایید مردم و مجری و ناظر – مخدوش و ملکوک کرد و زیر بار نتایج آن نرفت و یا حداکثر پوپولیستی و عوام فریبی دانست و هرگاه به نفع ما بود مظهر دمکراسی و بلوغ ملی و «آگاهی ناگهانی» مردم خواند!

حق الناس یک مفهوم والاست و رهبرمعظم انقلاب با دقت و عنایت تام و تمام آن را مطرح کرده و می کنند.همان گونه که مفهوم والای «مردمسالاری دینی» را ابداع و تبیین کرده اند به گونه ای که این مفهوم، به الگویی تمام عیار برای مردم منطقه و رقیبی توفنده برای لیبرال دمکراسی تبدیل شده است.

مفهوم حق الناس باید تبیین شود اما نه تفسیر به رای، آن هم از ناحیه ای که خود در مواجهه با مصداق عینی این مفهوم، شدیداً دچار لکنت است و کارنامه ای پرانتقاد دارد. تبیین حق الناس، مسیری است که نظام اسلامی برای دفاع از جمهوریت نظام در برابر فتنه اشرافیت در سال 88 پیمود و به رغم همه مرارت ها و قصور و تقصیر خواص فاقد بصیرت، سنگین ترین هزینه ها را داد تا «حق الناس» زیر پای عمله اشرافیت مدرن پایمال نشود





      

39 توصیه رهبر معظم انقلاب در دیدار با هیات دولت





      

این روزها بار دیگر تب سینما در جامعه بالا گرفته است. تصمیم برای رفتن به سینما و دیدن فیلم سینمایی محمد رسول الله و یا تحلیل و توصیف‌های مردمی از مشاهدات خود از این فیلم مسائلی است که کمتر کسی این روزها آن را نشنیده و باشد. این بار بحث داغ محافل اجتماعی از دنیای سیاست و اقتصاد بیرون آمده و جلوه جدید فرهنگی به خود گرفته است.
 
 
محمد رسول الله بهانه آشتی مردم و سینما
 
در روزهایی که سینمای کشور به سمت و سوی پوچ گرایی می‌رود و ساخت انواع فیلم‌ها با محتوای دم دستی یا به عبارت بهتر بدون محتوا در ژانرهای مختلف بیشتر و بیشتر می‌شود، «محمد رسول الله» ناجی سینمای ایران شده تا شاهد آشتی دوباره مردم با هنر هفتم باشیم.
 
 
همزمان با اکران شاهکار تاریخی مجید مجیدی کارگردان با تجربه سینمای ایران شاهد حضور چشم‌گیر مردم در سالن‌های سینما هستیم. مدت‌هاست سینماهای کشور چنین فضایی را به خود ندیده است. فضایی که مملو از شور و هیجان است و مردمی که این بار دلیل آمدنشان به سینما تنها پر کردن اوقات فراغت و یا تفریح در کنار خانواده نیست.
 
 
فیلم سینمایی محمد رسول الله در حالی به روی پرده سینما رفته است که هر روز حضور و اشتیاق مردم برای دیدن آن بیشتر می‌شود؛ چرا که احساس رضایتی که پس از دیدن این فیلم در مردم ایجاد شده است سبب ترغیب دیگران می‌شود. این موضوع را به خوبی می‌توان در آمار چند روزه فروش این فیلم مشاهده کرد.
 
 
این فیلم که تنها دوره کودکی و نوجوانی پیامبر اکرم (ص) را به نمایش درآورده است می‌تواند پاسخگوی بسیاری از سؤالات ذهنی مخاطبان باشد و این دلیل موجه بسیاری از کسانی است که برای دیدن فیلم به سینما آمده‌اند.
 
 
«محمد رسول الله» جلوه ظاهری آنچه از پیامبر مهربانی ها می دانیم
 
محبوبه عظیمی از جوانانی است که در روزهای نخست اکران فیلم به سینما آمده است. در مورد این فیلم اینگونه اظهار می‌کند: "همیشه در مدرسه و دانشگاه یا مناسبت‌های مذهبی در مورد حضرت محمد (ص) شنیده بودم. مثلاً داستان به دنیا آمدن ایشان در سال عام الفیل و یا اینکه شنیده بودم سپاه ابرهه به وسیله پرندگان نابود شدند. اما همیشه چگونگی این اتفاقات و رویدادها در زمان آن حضرت سؤال بود. یکی از دلایلی که مرا برای دیدن این فیلم ترغیب کرد کنجکاوی برای رسیدن به سؤالات ذهنی‌ام بود."
 
 
علی رضایی طلبه جوانی است که دلیل آمدنش به سینما را اینطور مطرح می‌کند: "علاقه مند بودم جلوه ظاهری آنچه در دوران طلبگی خوانده‌ام را ببینم علاوه بر اینکه مشاهده جزئیات زندگی حضرت محمد (ص) در قالب فیلم سینمایی برایم جذابیت زیادی دارد."
 
 
محمد رسول الله از فیلم‌های فاخر سینمای کشور به حساب می‌آید که پروسه‌ی ساخت آن سال‌ها به طول انجامیده است. بنابراین عجیب نیست اگر این فیلم اولین فیلم 3 ساعته‌ی سینمای ایران باشد. جلوه‌های ویژه و سکانس‌های جذاب فیلم به گونه ای است که مخاطب را در همه مدت به دیدن ادامه آن ترغیب می‌کند. رغبت تا جایی ادامه می‌یابد که در پایان فیلم این اشتیاق در مخاطب وجود دارد که مابقی دوران زندگی حضرت را از پرده سینما مشاهده کند.
 
 
با اینکه مجیدی برای ساخت این فیلم تلاش بسیاری داشته است اما به حق می‌توان گفت در مجموع به خوبی توانسته جلوه رحمت‌گستر از پیامبر اسلام و همچنین دین مبین اسلام را به نمایش بگذارد.  
 
 
چرا باید از فیلم «محمد رسول الله» حمایت کرد؟
 
محمد رسول الله در زمانی اکران شده که هتک حرمت‌ها از سوی رسانه‌های بیگانه مانند شارلی ابدو به تازگی موجی از اعتراض مسلمانان را در پی داشته است. اکران این فیلم می‌تواند بهترین و کوبنده‌ترین پاسخ به کسانی باشد که خود را پشت دیواری از توهم به نام دموکراسی و آزادی بیان پنهان کرده‌اند و به این بهانه مقدسات میلیاردها انسان را دستمایه‌ی توهین قرار می‌دهند.
 
 
هرچند محمد رسول الله با توجه به جلوه‌های هنری، داستان روان، جاذبه‌های معنوی و سایر فاکتورهای موجود به خوبی توانسته مخاطبان را به خود جلب کند اما به دلیل این‌که می‌تواند در عرصه مواجهه منطقی با مدعیان آزادی اندیشه نقش ماندگاری ایفا کند و از دریچه فرهنگ و در اقدامی صلح دوستانه این جریان مدعی را به چالش بکشد، شایسته‌ی تقدیر و حمایت است.
 
 
از سوی دیگر این فیلم پاسخی است حرفه‌ای به جریان خشن و جنایتکار تکفیری که با زدن نقاب دروغین اسلام، سعی دارد تا با تحریف اسلام و ارائه‌ی چهره‌ای خشن، روند بی‌سابقه‌ی اسلامگرایی در جهان را از شتاب بیندازد.
 
 
محمد رسول الله به عنوان فیلمی که در ژانر مذهبی ساخته شده است به خوبی نشان داد در صورتی که فیلمی درخور ومتناسب با شان اسلام و دارای محتوای مناسب در کشور ساخته شود حمایت و استقبال مردمی را با خود خواهد داشت و عدم استقبال مردم از سینما و برخی فیلم‌های سینمایی متوجه سازندگان و محتوایی است که برای آثار خود انتخاب کرده‌اند.
 
 
فضای سینماهای کشور این روزها به بهانه اکران محمد رسول الله به عطر معنویت آکنده شده است و جوانان و نوجوانان برای کسب شناخت بیشتر از پیامبر مهربانی‌ها به سینما وارد می‌شوند و ساعتی در چنین فضایی که دمادم آکنده به نام مقدس محمد (ص) تنفس می‌کند.
 
 
بد نیست سینماگران و مسئولان با مشاهده این فضا و استقبال خوبی که از سینمای مذهبی کشور شده است تمرکز بیشتری برای ساخت چنین فیلم‌هایی داشته باشند




      
<      1   2   3   4   5   >>   >