سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
وصیت شهدا
وصیت شهدا
لینک دوستان
ویرایش
پیوندهای روزانه
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز :29
  • بازدید دیروز :76
  • کل بازدید :332396
  • تعداد کل یاد داشت ها : 546
  • آخرین بازدید : 04/4/6    ساعت : 4:12 ص
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
تدبر در قرآن
آیه قرآن
کاربردی

فائزه هاشمی در کنگره حزب اراده ملت و در جمع خبرنگاران درپاسخ به سوالی در باره حکم دادگاه مهدی هاشمی گفت: باید منتظر باشیم که دادگاه مهدی چه می کند. پرونده او چیزی ندارد و هیاهویی که اصولگرایان درباره حکم مهدی راه انداخته‌اند نشان می دهد که دستشان خالی است! و می خواهند از طریق فشارهای سیاسی و یک جو سیاسی هولناک بر روی قاضی اثر بگذارد.


وی همچنین در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا حزب کارگزاران نقش اصلی را در میان اصلاح طلبان دارد یا خیر گفت: کارگزاران نیز در کنار سایر احزاب یک حزب است.

 





      

 

 

 

 

 

 





      

تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، کشور ما پیوسته مورد هجوم و تاخت و تاز بیگانگان و عرصه ی رقابت ابرقدرت ها بود، به گونه ای که همین موضوع، استقلال عمل دولت ایران را تحت تأثیر خود قرار می داد

یک ویژگی پایدار در تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی معاصر ایران، قرار گرفتن ایران در وضعیت رقابت میان ابرقدرت ها و زورگویان و وجه المصالحه قرار گرفتن ایران در معادلات میان استعمارگران بوده است، به گونه ای که حاصل این موضوع برای ایران به شکل دخالت، نفوذ و تهاجم خارجی خود را نشان داده و نقض تمامیت ارضی و هویت سرزمینی ایران را در پی داشته است. از نقطه نظر تاریخی، از زمانی که نخستین برخوردها و دیدارها میان ایرانیان و اروپاییان صورت گرفت و برادران شرلی از دربار شاه عباس صفوی دیدار کردند و پس از آن، بویژه پس از جنگ های ایران و روس، نفوذ غربی ها در ایران رو به فزونی گرفت. با این وجود، انقلاب مشروطه را بایستی نقطه عطفی در بسط نفوذ روس و انگلیس در ایران دانست، زیرا بنا به قرارداد ترکمانچای، روس ها متعهد شده بودند تا از هر یک از فرزندان ایل قاجار که در ایران به سلطنت می رسند حمایت کنند بنابراین روس ها به طور سنتی در دربار قاجار دارای نفوذ بودند و حال که پیروزی انقلاب مشروطه در ایران منجر به بسط نفوذ انگلستان در ایران شد، زیرا این انقلاب منجر به قدرتگیری روشنفکران فراماسون سکولار که وابسته به انگلیس بودند، شد به معنای کاهش قدرت دربار در حیات سیاسی ایران و به تبع آن  کاهش نفوذ روس ها در ایران بود، بنابراین روس ها برای آنکه در مقابل رقیب خود، انگلیس، کوتاه نیامده باشند به مخالفت با انقلاب مشروطه در ایران پرداختند، به گونه ای که مجلس اول مشروطه را به توپ بستند. روس ها در اقدام بعدی خود با اولتیماتوم به دولت ایران برای اخراج مستشار امریکایی، مورگان شوستر از ایران، دولت ایران را تحت فشار قرار دادند و عملا موجب تعطیلی مجلس دوم مشروطه شدند.

روس و انگلیس در اقدام بعدی خود، با انعقاد قرارداد 1907 ایران را به سه منطقه تقسیم کردند؛ منطقه شمالی تحت کنترل روسیه، منطقه جنوبی تحت کنترل انگلیس و منطقه ی بیطرف مرکزی. این دو در اقدام بعدی خود با انعقاد قرارداد 1915، نیروهای قزاق تحت رهبری روسیه و پلیس جنوب تحت رهبری انگلیس برای حفاظت از منافع خود در ایران تشکیل دادند. در مقطع بعدی، دخالت یگانگان موجب روی کارآمدن حکومت دیکتاتوری رضاخان پهلوی شد که در واقع، تمامی دستاوردهای انقلاب مشروطه را به طور کامل از بین برد و آنگاه که در جریان جنگ جهانی دوم، رضا شاه اندکی از خود استقلال عمل نشان داد، وی را برکنار و پسرش را به جای وی به سلطنت نشاندند. در همین زمان که دولت های متفق وارد خاک ایران شده بودند و در واقع خاک ایران رابه اشغال خود درآورده بودند، کنفرانس تهران با حضور رهبران امریکا، شوروی و انگلیس، یعنی روزولت، استالین و چرچیل برای تعیین زمان مناسب جهت خروج نیروهایشان از ایران[1] و همچنین تعیین ترتیبات حاکم بر جهان، پس از پایان جنگ تشکیل شد و در شرایطی که طبیعتا می بایست دولت ایران در این کنفرانس یک طرف مذاکره می بود، آنها حتی اجازه ندادند که شاه ایران در این مذاکرات شرکت و در جریان روند مذاکرات قرار بگیرد. با این وجود، متفقین نیروهای خود را حتی پس از پایان جنگ تا مدت ها در خاک ایران نگه داشتند.

  در همین اوضاع و احوال، روس و امریکا همزمان با هم تقاضای امتیاز نفت شمال ایران را داشتند که تقاضای آنها از سوی ایران رد و در همان زمان جرقه های ملی شدن صنعت نفت در مجلس چهاردهم زده شد. ... صنعت نفت در ایران ملی شد اما آنگاه که دکتر مصدق می رفت تا ضربه کاری خود را بر پیکر امپراتوری انگلیس وارد آورد، با تحریم نفتی غربی ها و شوروی مواجه شد و سرانجام با کودتایی که از سوی عوامل سازمان سیا و با هماهنگی های صورت گرفته میان امریکا و انگلیس صورت گرفت، حکومت مردمی دکتر مصدق سرنگون شد.  

از این زمان به بعد، نفوذ امریکا در ایران به طور بی سابقه ای افزایش می یابد، به گونه ای که ایران به عضویت پیمان سنتو درآمده و پس از آن قرارداد دوجانبه دفاعی میان ایران و امریکا منعقد می شود. از این به بعد، ‌در چارچوب دکترین دوستونی نیکسون - کیسینجر، نقش ژاندارمی منطقه از سوی امریکا به ایران و اگذار می شود و در واقع، ایران به عاملی جهت تأمین منافع امریکا در منطقه تبدیل می شود که حاصل این امر برای ایران، ‌جدایی بحرین و ادعاهای امارات در خصوص جزایر سه گانه و... است. امریکا پس از این و در شرایطی که حوادث انقلاب اسلامی در ایران اوج گرفته بود، از اقدامات وحشیانه دژخیمان رژیم شاه حمایت می کرد، به گونه ای که کارتر، رئیس جمهور امریکا از اقدامات سرکوبگرانه رژیم شاه در به خاک و خون کشیدن قیام 17 شهریور مردم تهران حمایت به عمل آورد. کارتر در اقدام بعدی خود از نخست وزیری بختیار حمایت کرد و حتی از سوی امریکا ژنرال هایزر نیز روانه تهران شد تا برای حفظ ساختار ارتش و نهاد سلطنت در ایران، کودتایی در ایران انجام دهد که موفق نمی شود.

حاصل اینکه تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، کشور ما پیوسته مورد هجوم و تاخت و تاز بیگانگان و عرصه ی رقابت ابرقدرت ها بود، به گونه ای که همین موضوع، استقلال عمل دولت ایران را تحت تأثیر خود قرار می داد و در واقع، بویژه در دوران پهلوی دوم، ایران به عرصه ی دخالت و حیات خلوت امریکا تبدیل شده بود. از این رو، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بلافاصله عضویت ایران در پیمان سنتو ملغی اعلام و پیمان دوجانبه دفاعی با امریکا نیز باطل اعلام شد، پایگاه های استراق سمع امریکا در داخل خاک ایران در مجاورت شوروی برچیده شد و در ارتباط با شوروی نیز انقلابیون مواد 5 و 6 قرار داد مودت را ملغی اعلام کردند.[2]  

در مقطع بعدی، با وجود آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه نظام نوپای اسلامی و علیرغم شروع حرکت های تجزیه طلبانه ی متعدد در داخل، از جمله در کردستان، گنبد، سیستان و خوزستان، نه تنها وجبی ازخاک ایران جدا و به تصرف دشمن در نیامد، بلکه به واسطه ی الطاف خداوند و حضور مردم در صحنه، بویژه جانفشانی پاسداران سپاه اسلام، نه تنها همه آن توطئه ها دفع شد، بلکه جمهوری اسلامی ایران در یک جنگ نابرابر به پیروزی هم نایل شد. در شرایط کنونی نیز، با عنایات پروردگار، جمهوری اسلامی ایران به حدی از اقتدار و توان رسیده است که هیچ قلدری فکر تجاوز و خدشه دار ساختن استقلال و تمامیت ارضی کشور را به سر خود راه نمی دهد  و این همه حاصل تشعشع امواج نورانی و حیات بخش انقلاب اسلامی ایران است که در داخل کشور تابیدن گرفته و اینگونه مایه ی عزت برای اسلام و ایران شده است.

 

 


 


[1] . بحث خروج نیروهای متفقین از ایران از آن روی مطرح شد که متفقین به زعم خودشان، ایران را اشغال نکرده بودند، بلکه ورود آنها به ایران در راستای عضویت ایران در جبهه متفقین بود که صورت گرفته بود. زیرا پس از عزل رضا شاه،‌ متفقین دولت ایران را وادار کردند تا به دولت های محور اعلان جنگ کند و به عضویت متفقین درآید. بنابراین متفقین، حضور خود در ایران را بر مبنای همکاری ایران با آنها و عضویت ایران در شمار کشورهای متفق قلمداد کردند!

[2] . قرار داد مودت در 1299ه. ش. میان ایران و شوروی منعقد شد و بر اساس مواد 5 و 6 این قرار داد به شوروی این اختیار داده شد ه بود که چنانچه در داخل خاک ایران، تهدیدی متوجه منافع و امنیت شوروی باشد، این کشور خود رأسا برای دفع آن وارد خاک ایران شده و آن تهدید را دفع نماید. رضاشاه و پسرش مایل بودند که این مواد را ملغی اعلام کنند اما نتوانستند.





      

سردار محمدرضا نقدی رییس سازمان بسیج مستضعفین در گفت‌وگو با راه دانا، گفت: آقای ظریف ظاهرا نمی داند نماینده چه ملت و چه عظمتی است، ایشان باید رسما به خاطر حرکت های ناپسند اخیر از ملت ایران عذرخواهی کند.

سردار نقدی در پاسخ به این سوال که نظر شما در مورد سفر وزیر امور خارجه به پاریس در روزهایی که دولت آن کشور رسما از توهین به پیامبر حمایت می کند چیست، اظهار داشت: بنده تا حالا سعی کرده ام در خصوص وزارت امور خارجه اظهار نظر نکنم تا موضع ایشان در مذاکرات را تضعیف نکرده باشم ولی بعضی اشتباهات، دیگر قابل تحمل نیست و به صراحت می گویم که آقای ظریف از چشم و نظرم افتاد.

وی در همین زمینه خاطرنشان کرد: با حرف هایی که در مورد ایشان به من گفته بودند، تصور می کردم ایشان فرد فرهیخته، باوقار و دیپلمات کارکشته ای است اما ناشی گری های اخیر اثبات کرد که اگر بخواهیم با خوشبینی اظهار نظر کنیم، باید بگوییم ایشان متاسفانه الفبای دیپلماسی را هم رعایت نمی کند.

رییس سازمان بسیج مستضعفین با بیان اینکه ایشان قبلا خطاهای فاحشی داشتند، ادامه داد: از جمله این خطاها بیان این مطلب بود که آمریکا می تواند با یک موشک، توان دفاعی ما را از بین ببرد و حرف نادرست دیگر این که امنیت ایران محصول مذاکرات است و حرف های نادرست دیگری که هیچ سیاستمدار تازه کاری هم حاضر نیست در حین مذاکره با حریف چنین امتیازاتی را به طرف مقابل بدهد، چه رسد به اینکه حریف دشمن خونی ملت ایران باشد.

وی با بیان اینکه تاکنون این خطاهای فاحش را به حساب اشتباه ایشان گذاشته و حمل به صحت می کردیم، ابراز داشت: تکرار این ناشی گری ها و خطاهای فنی نشان داد که باید در برآوردمان تجدید نظر کنیم.

جانشین فرمانده کل سپاه در امر بسیج قدم زدن با وزیر خارجه خبیث آمریکا در خیابان و نشان دادن صمیمیت با دشمن بشریت را حرکتی کاملا غلط و ناپسند دانسته و گفت: قدم زدن در خیابان های ژنو زیر پا گذاشتن خون شهدا بود.

وی تاکید کرد: کار خیلی زشت تر و غیر قابل بخشش تر، سفر به پاریس در همان روزی است که نخست وزیر فرانسه کاریکاتور توهین آمیز به پیامبر اسلام (ص) را جلوی دوربین ها در دست گرفته و نمایش می دهد.

رئیس سازمان بسیج مستضعفین در ادامه بیان کرد: این خطاها نشان داد که آقای ظریف نمی دانند نماینده چه ملت و نماینده چه عظمتی هستند و ایشان با این کارها توانایی خود را در دفاع از حقوق ملت ایران به شدت زیر سوال بردند.

سردار نقدی در پایان این گفتگو بیان داشت: در این زمینه هیچ توضیح و توجیهی پذیرفته نیست و تنها راه اعاده ی حیثیت، عذرخواهی رسمی از ملت و تعهد به عدم تکرار چنین رفتارهایی است. البته ملت ایران نمی گذارند تصویر دروغین که می خواهند از ایران در دنیا نمایش دهند جا بیفتد؛ روز 22 بهمن ملت ایران تصویر واقعی خودش را با شعار لبیک یا محمد (ص) و مرگ بر آمریکا به نمایش خواهد گذاشت و دنیا خواهد دید که ملت ایران با همان صلابت جلوی آمریکا ایستاده و حقش را خواهد گرفت.





      

سیاستمداران«هراس‌های»استعمارهراس‌افکنیبرنامه‌ی قدرتهای بزرگتروریست‌هایاسلامقرآنزندگی پیامبرتمدّن

 

http://farsi.khamenei.ir/ndata/home/1393/139311021843d276a.jpg

بسم‌ الله الرّحمن الرّحیم

به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی

حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد  کرد که درباره‌ی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار  میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده می‌انگارم، بلکه به این سبب  که آینده‌ی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقت‌جویی را در  قلبهای شما زنده‌تر و هوشیارتر می‌یابم. همچنین در این نوشته بهو دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چونمعتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کرده‌اند.

سخنمن با شما درباره‌ی اسلام است و به‌طور خاص، درباره‌ی تصویر و چهره‌ای که از اسلامبه شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشیاتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاهدشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهره‌گیری از آن، متأسّفانهسابقه‌ای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم بهگوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربیالقاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامونتاریخ، می‌بینید که در تاریخنگاری‌های جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانه‌یدولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکااز برده‌داری شرمسار است، از دوره‌یسرافکنده است، از ستم بر رنگین‌پوستان وغیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزی‌هایی که به نام مذهب بینکاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورتگرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند


این به‌خودی‌خود جای تحسین دارد و هدف مننیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهماز روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده سالهو گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف بهگذشته‌های دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوه‌ی برخورد با فرهنگو اندیشه‌ی اسلامی، از شکل‌گیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟
شما بخوبی میدانیدکه تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینه‌ی مشترک تمام آن سودجویی‌هایستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمیو نفرت‌پراکنی، این‌بار با شدّتیبی‌سابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایلاست تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام،مزاحماست و چه منافعی درسایه‌ی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواسته‌ی اوّل من این است کهدرباره‌ی انگیزه‌های این سیاه‌نمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوشکنید.
خواسته‌ی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوری‌ها و تبلیغات منفی،سعی کنید شناختی مستقیم و بی‌واسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاءمیکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چهماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیریدبلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض واهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه،تحت استخدام خود را به عنواننمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آنبشناسید. با اسلام از طریقوبزرگ آن (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خودمستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کرده‌اید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و آموزه‌های انسانی و اخلاقی او را مطالعه کرده‌اید؟آیا تاکنون به جز رسانه‌ها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کرده‌اید؟ آیا هرگزاز خود پرسیده‌اید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی،بزرگترینعلمی و فکری جهان را پرورش داد و برتریندانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟

من از شما میخواهم اجازه ندهید باچهره‌پردازی‌های موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند وامکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهایجغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس به‌صورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک ازشما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آنشکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگواراست امّا میتواند پرسش‌های جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاشدر جهت یافتن پاسخ این پرسش‌ها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقت‌های نو پیش روی شماقرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام ازدست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّت‌پذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه ازتاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسوده‌تر به نگارش درآورند

 





      
<   <<   76   77   78   79   80   >>   >