تاریخ حیات سیاسی تشکلهای دانشجویی در 37 سال بعد از انقلاب مانند بسیاری از جریانها و اشخاص پر است از ریزشها و رویشها! هرچند همواره جنبش دانشجویی به دلیل بستر سالم روح و روان پاک جوانان ایرانی رویشگاه جوانههای امید در مسیر حرکت انقلاب بوده است اما همواره مورد طمع و سیاستورزی دشمنان هم قرار گرفته.
دفتر تحکیم وحدت انجمنهای اسلامی دانشجویان به عنوان با سابقهترین تشکل دانشگاهی کشور بهترین نمونه برای تجربههای خوب و بد جنبش دانشجویی در 37 سال اخیر است. انجمنهای اسلامی که در همان سال اول انقلاب مهمترین حادثه پس از انقلاب را با تصرف لانه جاسوسی آمریکا رقم زدند در ادامه مسیر خود روزهای پر فراز و نشیبی را گذرادند. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم مهمترین چهرههای سفید و سیاه 10 سال اخیر کشور از دل همین انجمنها بیرون آمدند.
پس از ماجرای تسخیر سفارت انجمنهای اسلامی هرچند همچنان در عرصه سیاسی کشور حضور داشتند اما به چند دلیل نقشی اساسی در تحولات نداشتند. دور بودن فضای دانشگاهی پس از انقلاب فرهنگی از فضای سیاسی از یک سو و حضور بسیاری از فعالان انقلابی دانشگاه در جبهههای جنگ از سوی دیگر نقش سیاسی تشکل را کم رنگ کرده بود.
پس از پایان جنگ و ورود 2 تشکل بزرگ دیگر به عرصه دانشگاهها، انجمنهای اسلامی هم جان تازهای گرفتند. با این حال سطح تحرکات دانشجویی در دورانی که دولت سازندگی حقی برای عرض اندام منتقدانش قائل نبود، از حد یکی دو دانشکده بالاتر نمیرفت. با این حال در همین دوران طیفهایی که بعدها موسوم به جریان اصلاحات شدند نگاه جدیدی به فضای دانشگاهی داشتند.
در روزهایی که مردم بر اساس تئوری دولت سازندگی زیر چرخ توسعه له میشدند و بستهترین فضای سیاسی بعد از انقلاب در کشور حاکم بود جریانی نرم با حرکتی آرام ولی برنامهریزی شده مشغول آمادهسازی طرحی بود تا به قول خودشان با ایجاد جامعه مدنی کار نظام اسلامی را یکسره کنند. دانشگاه و دانشجویان مهمترین عنصر عملیاتی این جریان بودند.
اما عملیات بزرگی که سیاستمداران غربزده داخل با همکاری آگاهانه یا غیرآگاهانه با سرویسهای غربی کلید زده بودند نیازمند یک پشتوانه تئوریک بود. فضای بسته سیاسی دوران سازندگی تنها محدود به انتقاد از عملکرد دولت بود و زیر پوست دانشگاهها به اصطلاح روشنفکرانی چون عبدالکریم سروش و محمدرضا خاتمی مشغول فعالیتهای گسترده در دانشگاهها بودند. فعالیت آنها در دانشگاه تنها محدود به سخنرانی و خطابه نبود بلکه نگاهی استراتژیک به منظور جلب نیروی انسانی داشتند.
حرکت خزنده احزاب برای نفوذ در تشکلها دانشجویی با توجه به ساختار انجمنهای اسلامی در این تشکل بیش از مجموعههای دیگر جواب داد و دفتر تحکیم وحدت رسماً در کنار احزاب سیاسی در انتخابات دوم خرداد 76 نقش بازی کرد، این اولین بار پس از انقلاب بود که یک تشکیلات دانشجویی با این حجم وارد بازیهای سیاسی میشد. انجمن اسلامی بر خلاف اسلاف خود و تشکلها رقیب مانند بسیج دانشجویی تصمیم گرفته بود تا تمام قد وارد کارزار رقابت احزاب سیاسی شود.
با روی کار آمدن دولت اصلاحات اما فضا برای افزایش نفوذ سیاستبازی در دانشگاه فراختر شد. مثلث احزاب برانداز، سرویسهای اطلاعاتی دشمن و مسئولان دولتی همراه، دست به دست هم دادند تا دانشگاه را بر علیه نظام اسلامی بشورانند. در دورانی که مهاجرانی در سازمان بینالمللی گفتوگوی تمدنها دبیر همایشهای براندازانه در کشور بود، «آلن تورن» نظریهپرداز معروف جامعه مدنی، در تهران خطاب به اصلاحطلبان گفت: «ایران مکان ایدهآلی برای جنبشهای دانشجویی و به خصوص جنبشهای دانشجویی زنان است.» وی به محمدرضا خاتمی توصیه کرد تا از الگوی ترکیه در ایجاد جامعه لیبرال پیروی کند.
هرچند کم تجربگی نیروهای سیاسی جوان در تعامل با سیاستمداران قهاری که پایشان به دانشگاه باز شده بود زمینه مساعدی برای سوء استفاده از هیجانات جوانی را فراهم کرده بود اما جنبش اصیل دانشجویی هم روز به روز با تجربهتر میشد. در دورانی که برخی از دانشجویان فعال سیاسی با وعده فرمانداری یک شهر کوچک هر کاری برای تحقق اهداف دولت اصلاحات انجام میدادند، تشکلهای رقیب با پایبندی به اصول اساسی جنبش دانشجویی و برقراری ارتباط گسترده با اقشار مختلف مردم که نقطه ضعف جریان شبه روشنفکر بود، توانستند موقعیت خود را در دانشگاهها تثبیت کنند. از سوی دیگر زد و بندهای سیاسی تشکیلات دفتر تحکیم وحدت را با انشقاقهای گوناگون مواجه کرد. ایجاد طیفهای علامه و شیراز در دفتر تحکیم وحدت، تشکیل اتحادیه انجمنهای اسلامی مستقل و نهایتاً چندپاره شدن طیف علامه نتیجه دخالت سیاسون در ساختار تشکلهای دانشجویی بود.
با تمام این تفاسیر برخلاف آنچه دشمنان برای دانشگاه طراحی کرده بودند این نهاد به قول خودشان مدنی نه تنها ابزار آنها برای براندازی نظام اسلامی نشد بلکه با رشد و تجربه اندوزی جریان اصیل دانشجویی در سالهای اخیر به خصوص در جریان فتنه 88 به عنوان چشم بیدار ملت در گذر ایران از پیچ و خمهای مختلف نقشی اساسی ایفا کرد.
حالا چندسالی است با بازگشت برخی از بازماندگان دوران سیاه اصلاحات به وزارت علوم دولت یازدهم، باز هم زمزمههای بهرهبرداری سیاسیون از دانشگاه به گوش میرسد. اینبار البته خبری از تئوریپردازان و مکتبسازان نیست. خودشان هم میدانند دیگر کسی برای افکارشان تره خورد نمیکند. تشکلها و گروههای دولت ساخته آمدهاند تا با ایجاد جذابیتهای کاذب در بدنه دانشجویی جای پایی برای خودشان باز کنند. اردوی مختلط خارج از کشور میگذارند، به بهانه جشنواره مد و لباس، کنسرتهای آنچنانی برپا میکنند و برای جشن انقلاب رقاص دعوت میکنند!
شاید اینبار جنبش دانشجویی مد نظر «آلن تورن» را در بیبند و باری و سوء استفاده از مشکلات مختلف اجتماعی به خصوص معضلات جنسی ناشی از بی برنامگیهای فرهنگی-اجتماعی در دانشگاهها یافتهاند! یکی از کثیفترین روشهای نفوذ فرهنگی که در دوران اصلاحات هم بی سابقه نبود. روشهایی که سربسته گفتن و گذشتن، بهتر از باز کردن ابعاد غیراخلاقی آن است.
تشکلهای دانشجویی به عنوان مغز متفکر مبارزه با طرحهای استکباری از 16 آذر 32 تا امروز روزهای سخت و توطئههای پیچیدهای را پشت سر گذاشته است و این تجربه 62 ساله به همراه ایمان و شور جوانی بی شک قدرتمندتر از آن است که مغلوب چنین توطئههایی شود اما بار سنگین جنبش دانشجویی به صرف پدافند در برابر هجمههای دشمن تمام نمیشود. کارهای زمینمانده دانشگاهی، ملی و حتی جهانی بسیاری در برابر جنبش دانشجویی است. جوانانی که رهبر قطع امید کرده از سیاستمداران دل به دلهای پاک و انگیزههای بیپایانشان بسته است.
در این روزهای انتخاباتی جریان اصیل دانشجویی بر خلاف جریان به بیراهه رفته سالهای اصلاحات خود را درگیر بازیهای سیاسی نکرده و تحولات اساسی در نظام سیاسی کشور را دنبال میکند. «جنبش شفافیت» یکی از برنامههای بزرگ جنبش دانشجویی برای حرکت واقعبینانه به سمت آرمانهای دانشجویی است. جنبشی که فارق از جهتگیریهای سیاسی به دنبال ایجاد مجلسی شفاف است تا زمینه حضور بیشتر مردم در تصمیمگیریهای سیاسی کشور را فراهم کند و درهای نفوذ و ایجاد فساد در قوه مقننه کشور را ببند. حرکتی که بر خلاف دوران روشنفکرنماها مورد تمجید و حمایت توده مردم انقلابی کشور هم قرار گرفته و توانسته دانشگاه را به متن جامعه پیوند بزند.